کتابی شوکه کننده، شیوا، عجیب و بسیار تکان دهنده.
سرشار از صحنه های به یاد ماندنی.
یک تراژیکمدی سرزنده با بینشی والا.
اما وقتی دکتر برونیس، یکی از دبیران مان، از بچه ها پرسید می خواهند چکاره شوند، تو [تو که آن زمان هنوز شنا یاد نگرفته بودی]در جواب گفتی: «می خواهم دلقک بشوم و مردم را بخندانم.» هیچ کس در کلاس نخندید و من ترسیدم. وقتی مالکه، صریح و قاطع قصدش را مبنی بر دلقک سیرک شدن اظهار داشت، چهره اش چنان حالت باوقاری به خود گرفته بود که من واقعا ترسیدم که روزی مردم را از خنده بکشد.
من داوطلب شدم، لذا از قضیه سر در نمیاورم. می دانی که نسبت به نظام و سرباز بازی و تکیه هایی که حالا روی افتخار سربازی و این جور چیزها می کنند چه احساسی دارم. حدس بزن چه رسته ای رو انتخاب کردم. نذار بهت بخندم. نیروی هوایی که کلکش کنده است. چتر بازی؟ باز هم اشتباه کردی. چرا فکرت به سمت زیردریایی ها نمی رود؟ خب، بالاخره این یکی شد؟ تنها رشته ای که هنوز شانس دارد. کاش یه کار مفید، یا خنده دار انجام می دادم! یادت می آید می خواستم دلقک بشوم.
پسره حالش بهتر است، گرچه در نامه هایش چیزی نمی گوید، آخر هیچ وقت اهل شکایت نبود، درست مثل مرحوم پدرش. حالا در تانک کار می کند. از پیاده نظام مطمئن تر است و وقتی بارون می آید، خیس نمی شود.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
میراث ادبی آلمان همانند پیشینه ی هنرهای زیبا و سینما در این کشور، وسعت شگفت انگیزی دارد
گونتر گراس بازگوکننده ی عقاید همه ی افراد نسل خود نیست و شاید عده ی زیادی از همنسلانش با او مخالف باشند، ولی هیچ کس نمی تواند نقش کلیدی گونتر گراس را در حیات روشنفکرانه ی آلمان انکار کند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند