غیرقابل پیش بینی .... پر از شگفتی.
داستان های خوش ساخت و ظریف.
قانع کننده .... درخشان و وحشتناک.
این یک نقطه عطف در مجموعه آثار کوتاه کینگ است. به همه مجموعه داران داستان های محبوب توصیه می شود.
این بزرگترین مجموعه از داستان های پرفروش سال خواهد بود ، و چرا که نه؟ هیچکس بهتر از او قادر به انجام اینکار نیست.
الفی گوشی تلفن را گذاشت و دوباره اسلحه اش را برداشت. پیش از این که لوله ی اسلحه را درون دهان اش قرار دهد، چشم اش به دفترچه یادداشت اش افتاد. اخم کنان اسلحه را کنار گذاشت. صفحه ی آخر دفتر باز بود و چهار جمله ی انتهایی در معرض دید قرار داشتند. اولین چیزی که مردم پس از شنیدن صدای گلوله می بینند، جسد من است- جسدی ولو شده بر روی تخت نزدیک دست شویی ... سر آویزان شده ای که قطرات خون از آن جاری شده و بر روی قالیچه ی سبزرنگ فرو می چکد- و دومین چیز هم، دفترچه ی اسپیرال است که صفحه ی آخرش باز است. الفی در ذهن خود پلیسی را تصور کرد، پلیس محلی ای نبراسکایی که در وصف او روی هیچ دیوار توالت عمومی ای قطعه و قصیده ای سروده نشده! پلیس محلی جملات انتهایی دفترچه را می خواند، شاید هم با نوک خودکار خودش دفترچه ی پاره پوره را به طرف خودش برگرداند؛ ابتدا سه جمله ی اول را می خواند- «آدامس تروجان»، «یهودی های روسی را نجات بده»- و به عنوان جملاتی احمقانه چندان اعتنایی به آن ها نمی کند. سپس جمله ی آخر را می خواند، «هر آن چه را که دوست داری، از کف خواهی داد»، و به این نتیجه می رسد که من پیش از ارتکاب به خودکشی، با ته مانده ی عقل و منطق ام جمله ای در رابطه با خودکشی ام نوشته ام، جمله ای تا حدی معنادار. الفی دل اش نمی خواست مردم فکر کنند که او خل شده و زده به سرش.
در بعضی از توالت های عمومی وضعیت آب و هوا یک ریز از بلندگوهای سقفی گزارش می شد، الفی احساس می کرد، صدایی تسخیر شده به گوش اش می رسد، صدای روحی که گویی از میان تارهای صوتی جسد خود سخن می گفت. باری به هنگام عبور از بزرگراه کوچک دو بانده ی دویست و هشتاد و سه ی منطقه ی نس واقع در کندی کانزاس، این جمله به چشم اش خورد: آهای، من این جا ایستادم و دارم در می زنم»، این جمله جوابیه ای هم داشت به این مضمون: «اگر جزو کارکنان شرکت پخش و نشر کلی یرینگ هاوس نیستی، بزن به چاک، حیف نون.»
برخی از محبوب ترین و پرفروش ترین نویسندگان در دنیای ادبیات، تمام مسیر حرفه ای خود را با به کارگیری هویت هایی جایگزین خلق کرده اند.
سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
آثار کینگ نه به خاطر تاریکی ذاتی بلکه به خاطر امیدبخش بودن ماندگار شده است
از آثار کلاسیک جاودان گرفته تا شاهکارهای مدرن، به نظر می رسد که نویسندگان همیشه از واقعیت های غم انگیز و غیرمعمول زندگی خود برای خلق داستان های به ظاهر خیالی استفاده می کرده اند.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
زیبا و عالی دنیایی از یک مغز
این کتاب شامل 11 داستان کوتاه و 3 رمان کوتاهه که تو ترجمه مترجم 4 تاشو انتخاب کرده