"چیزهای شفاف" رمانی از "ولادیمیر نابوکوف" است که در سال 1972 منتشر شد و در اصل به انگلیسی نوشته شده است. این رمان کوتاه داستان هیو پرسون ، ویراستار جوان آمریکایی و خاطره ی چهار سفر وی به یک دهکده کوچک در سوئیس در طی نزدیک به دو دهه را روایت می کند. ذهن مردی را سنجش می کند که وسواس جنسی و مخرب ناخودآگاه، او را به خفه کردن همسرش وادار کرد و پس از آن به اروپا فرار کرد.
"چیزهای شفاف" حول چهار دیدار قهرمان داستان- هیو، شخصی مات و عبوس- به سوئیس می چرخد. هیو به عنوان یک ناشر جوان برای مصاحبه با فردی فرستاده می شود ،او در راه عاشق آرماند می شود و در نهایت با عروس خود به نیویورک بازمی گردد. هشت سال بعد - به دنبال یک قتل ، یک دوره ی جنون و یک زندان کوتاه - هیو یک سفر عاطفی تنها را تجربه می کند تا در گذشته ی خود سیر کند. "ولادیمیر نابوکوف" ، یکی از استادان صاحب سبک قرن بیستم ، در سال 1899 در سن پترزبورگ متولد شد. وی در رشته ی ادبیات فرانسه و روسیه در کالج ترینیتی ، کمبریج تحصیل کرد ، سپس در برلین و پاریس زندگی کرد و در آنجا فعالیت ادبی درخشان خود را آغاز کرد. در سال 1940 به ایالات متحده نقل مکان کرد ، و به عنوان یک داستان نویس ، شاعر ، منتقد و مترجم شهرت یافت. وی در ولزلی ، استنفورد ، کرنل و هاروارد به تدریس ادبیات پرداخت. در سال 1961 به مونترو سوئیس رفت و در آنجا در سال 1977 درگذشت.
ولادیمیر نابوکوف ، که زندگی خود را صرف ساخت تاج محل کرده است ، در 73 سالگی تصمیم گرفته است - برای سرگرمی خود و اتفاقا برای لذت بردن ما - یک ماکت کوچک مسخره بسازد. این مینیاتور نقصی ندارد ، نه ، اما با شکوه ترین ویژگی های این مدل عالی ، تقریبا از روی بازیگوشی ، کمی تقلید شده است.او این رمان کوتاه را به راحتی ، غیرقابل پیش بینی ، عجیب و غریب و دلهره آور می نویسد. آقای ناباکوف نابغه است.
.شاید اگر آینده وجودی عینی و علی حده داشت، مانند چیزی که می شد، با ذهنی بهتر تشخیصش داد گذشته چنین فریبا نبود: مطالباتش با مطالبات آینده تراز می شد. آن وقت می شد که آدم ها وقت فکر کردن به این چیز یا آن چیز راحت بنشینند وسط این الاکلنگ. باید مفرح باشد. اما آینده چنین واقعیتی ندارد(آن طوری که گذشته ی مصور و حال مدرک دارند) آینده چیزی نیست جز صنعتی ادبی، شبحی خیالی.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
درگیری واقعی میان شخصیت های یک رمان نیست، بلکه بین نویسنده و خواننده است. با این حال، در بلندمدت، تنها رضایت شخصی نویسنده است که مهم است.
خیلی کتاب سختیه. من چیز به خصوصی ازش متوجه نشدم
سلام بنظرم این خلاصه ای که از کتاب گذاشتید اصلا درست و دقیق نیستش و مخاطب رو گمراه میکنه اگر کتاب رو از نزدیک دیده باشید هیچ خلاصه ای پشت کتاب نوشته نشده،این کتاب رو اصلا نمیشه خلاصه کرد! کتاب خیلی سخت خوان و دشواریه و از سبک سورئالیسم شاعرانه در اون استفاده شده و هچنین ذهن سیال(بنظر من) اما شاید تو خوانش اول هیچی آدم نفهمه از کتاب! یه سری نقد خلاصه و عالی انتهای کتاب هستش که خیلی کمک کننده هستن تو درک این کتاب و واقعا وقتی اونهارو بخونید تازه متوحه میشید عجب کتاب خوب و لذت بخشیه....