1. خانه
  2. /
  3. کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل

کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل

نویسنده: ایمی مککنی
3.7 از 1 رأی

کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل

The Unforgettable Guinevere St. Clair
انتشارات: پرتقال
٪15
199000
169150
معرفی کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل
کتاب «ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل» رمانی نوشته «ایمی مککنی» است که نخستین بار در سال 2018 چاپ شد. وقتی «گوین» چهار ساله بود، مادرش «وینا»، تمام خاطراتی را که از بعد از سیزده سالگی خود داشت، فراموش کرد. «وینا» که حالا تصور می کند دختری سیزده ساله است، بیشتر شبیه خواهری نه چندان خوش اخلاق با «گوین» رفتار می کند. پدر «گوین»، خانواده را به شهر «کرو» در ایالت «آیووا» برده—جایی که خودش به همراه «وینا» در آن بزرگ شدند—با این امید که محیط آشنای شهر به «وینا» کمک کند خاطراتش را دوباره به دست آورد. «آیووا» فاصله خیلی زیادی با شهر مورد علاقه «گوین» یعنی نیویورک دارد. وقتی مردی مزرعه دار در نزدیکی آن ها گم می شود، «گوین» تصمیم می گیرد که تحقیقات خود را آغاز کند. او تقریبا مطمئن است که «گیسی»، مرد را به قتل رسانده، و فقط باید آن را ثابت کند. اما این کار ساده نخواهد بود، چون به نظر می رسد همه در «کرو» رازی برای پنهان کردن دارند.
درباره ایمی مککنی
درباره ایمی مککنی
ایمی مککنی (Amy Makechnie) نویسنده رمان اولین تحسین منتقدان، The Unforgettable Guinevere St. Clair است. رمان دوم او، ده هزار تلاش برای همه بچه ها نوشته شده است، آنهایی که تا به حال جسارت سعی در امتحان و تلاش دوباره داشته اند.
ویژگی های کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل
  • نامزد جایزه بهترین کتاب کودک و نوجوان گودریدز سال 2018
نکوداشت های کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل

صد درصد فراموش نشدنی.

Kirkus Reviews

هم یک داستان معمایی و هم کاوشی درباره دل انسان.

Booklist

یک ماجراجویی پراحساس درباره رفتن به خانه.

Publishers Weekly
قسمت هایی از کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل

من و «بیتی»، برای اولین بار در عمرمان، به جای مترو سوار شدن، به طرف مدرسه دویدیم تا اعصابمان را برای اولین روز آرام کنیم. از جاده «لانارک» پایین رفتیم و به «جیمی» برخوردیم که تخته اسکیتش را جلوی خانه «مایکا» می راند. داشت سعی می کرد ترفند جدیدی بزند. علاوه بر این ها، مدل مویش کاملا جدید بود: همه سرش را کچل کرده بود و فقط باریکه ای از مو وسط سرش به جا گذاشته بود، مثل سرخپوست های قبیله «موهاک».

از طرف «مایکا» که هیچ صدایی نیامد ولی لای در خانه کوچک بغلی باز شد و کله ای با موهای نارنجی آتشین ازش سرک کشید. یک نفر با بداخلاقی داد زد: «صداتون رو ببرین!» خانم «میرتل» بود، رسالت آن عجوزه پیر این بود که تابستان ما را خراب کند چون هر روز قبل از ظهر وقتی از کنار خانه اش رد می شدیم، از توی خانه سرمان داد می کشید.

فرق سرش قشنگ باز شده بود و هنوز رد دندانه های شانه روی موهایش به چشم می خورد و به شدت بوی مواد آرایشی مو می داد. عینک قاب قهوه ای زده بود. پیراهن پیشاهنگی پسرانه را با شلوارک راه راه سبز و زرد پوشیده بود؛ بدجوری توی ذوق می زد. شک نداشتم می خواست همان روز اول کتک بخورد.

مقالات مرتبط با کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن

آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب ناپدید شدن غیرمنتظره آقای ویلبر تروزدیل"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خیلی کتاب خوب بود

1400/02/26 | توسطپویا مقدسی ثانی - کاربر سایت
1
|

کتابی جذاب و هیجانی

1400/02/26 | توسطمحمود - کاربر سایت
1
|

خیلی خوبه مرسی از پرتقال واااییی من عاشق کتاب‌های پرتقالم

1399/12/11 | توسطپرتقال خوشمزه - کاربر سایت
2
|