اثری که برترین رمان فونتانه در نظر گرفته می شود.
یکی از مهم ترین رمان هایی که تا به حال نوشته شده است.
داستانی درباره ی خیانت که در کنار «مادام بواری» و «آناکارنینا» قرار می گیرد.
در همان روز بارون اینشتتن با افی بریست نامزد کرد. پدر سرزنده ی عروس که از نقش تشریفاتی اش چندان سر در نمی آورد، هنگام صرف غذای نامزدی که در پی آن برگزار شد، خانواده را به بالا بردن جام به سلامتی زوج جوان فراخواند، چیزی که در قلب خانم بریست که احتمالا به زمان کمتر از هجده سال پیش اندیشیده بود، غوغایی به پا ساخت. اما طولی نکشید؛ امکان پذیر نشده بود که عروس اینشتتن او باشد، اکنون دخترش در جایگاه او قرار گرفته بود. در مجموع به همان خوبی، شاید هم این بهتر باشد. چون زندگی با بریست دلپذیر بود، گرچه بریست اندکی خشک می نمود و گهگاه خصیصه ی سبکسری هم به آن افزوده می شد.
«می ترسم گرت با این شیفتگی هنری خود، دخترمان را عذاب دهد.» «هر مردی زنش را عذاب می دهد. شیفتگی هنری که چندان چیز بدی نیست.»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
قشنگ نبود اصلا نثر خوبی نداشت
سلام،کدام ترجمه بهتره؟انتشارات نیلوفر یا انتشارات افراز؟لطفا راهنمایی کنید