این اثر از جوهره ی چندوجهی ذات انسان پرده برمی دارد.
درخشان.
یکی از پرظرافت ترین نمونه های هنر روایی چخوف.
وقتی خورشید غروب کرد و تاریکی همه جا را فرا گرفت، حسی غریب و ناخوشایند به او دست داد. ترس از مرگ نبود، هنگام شام و بازی ورق به دلایلی مطمئن بود که دوئل راه به جایی نمی برد. بلکه ترس از اتفاقی بود که فردا صبح برای اولین بار در زندگی اش رخ می داد. ترس از آغاز شب... او می دانست که شبی دراز در پیش خواهد داشت که بی خوابی به سرش می زند. و نه فقط به ون کارن و کینه ای که از او درد دل دارد، فکر می کند، بلکه به انبوهی هم که از دروغ ساخته فکر خواهد کرد. ولی نه توانایی آن را دارد که از آن بگذرد و نه مهارت آن. انگار ناگهان بیمار شده بود.
آنجا برایش حکم خانه اش را داشت و حتی بشقاب و قاشق و چنگال و فنجان و نعلبکی مخصوص خود را داشت. هر روز صبح برایش در یک سینی، یک فنجان قهوه، یک لیوان کریستال بلند آب یخ، و یک لیوان کنیاک می آوردند. او ابتدا کنیاک را سر می کشید، سپس قهوه را می خورد و بعد آب یخ را. ظاهرا این ترکیب به مذاقش سازگار بود چون بعد از آن شنگول می شد، دستی به ریشش می کشید، به دریا خیره می شد و می گفت: «چه منظره ی باشکوهی!»
آدم ها معمولا در آخرین شب زندگی خود، برای بستگانشان نامه می نویسند. لائفسکی با این فکر، قلم خود را برداشت و با دست لرزان نوشت: «مادر عزیزم...». می خواست به مادرش نامه بنویسد و از او بخواهد به خاطر پروردگار مهربانی که به او اعتقاد دارد به زن درمانده ای که اکنون دستخوش خفت و خواری است، درمانده و بی کس است و در فقر به سر می برد، پناه دهد و با محبت هایش او را دلگرم کند و هر چه در گذشته پیش آمده، به کلی از یاد ببرد و با فداکاری خود حتی شده قسمتی از گناهان فرزندش را پاک کند.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
یکی از مهم ترین عناصر ادبی در آثار چخوف، «شخصیت» است؛ او نویسنده ای بود که احساسات زیادی برای هیجانات درونی شخصیت هایش داشت.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
بسیار خواندنی بود شخصیتهای داستان هر روزه در اطراف ما هستند و چخوف خیلی موشکافانه به آنها نگاه میکنه حقیقت در نزد چه کسی ست ؟ هیچکس و همه
با ترجمهی احمد گلشیری از انتشارات نگاه خوندم و لذت بردم.
دوئل و چند داستان دیگر، انتشارات مجید (به سخن) ، مترجم مهدی افشار، اشتباهات املایی زیادی داره. واقعا برام جای سواله چطور ممکنه یه کتاب انقدر اشتباه املایی داشته باشه!
بفرما دوئل نشر نگاه از ۴۰ تومن رسید به ۸۰ تومن.
نگاه رقعی ۱۷۸ صفحه به سخن رقعی ۴۰۰ صفحه علت این تفاوت چشمگیر در تعداد صفحات این دو ناشر چی هست؟
نشر به سخن غیر از دوئل شامل چند داستان دیگه هم هست
هیچوقت فکر نمیکردم یه نویسنده بتونه داستان کوتاه بنویسه که تو هر داستان آدمو غرق و شیفته روایت کنه ، که بت دشمنان و دوئل چخوف آشنا شدم . و درک کردم چرا بهش میگن پادشاه داستانهای کوتاه
دوئل اثر چخوف..فوق العادس..شخصیت پردازی عالی و تصویر پردازی خیلی خوب.
پنج داستان کوتاه از چخوف بزرگ ... از چخوف نمیشه توقع داشت که شاهکار خلق نکنه. قلم شیوا و نثر بی نظیر و توصیفهای چخوف روح آدم رو جلا میده
فوق العاده بود
متن کتاب را دوست دارم.
از معروفترین داستانهای چخوف
با اون چیزی که فکر میکردم خیلی متفاوت بود از خواندنش لذت نبردم
کدوم ترجمه اش بهتره؟
مهدی افشار
احمد گلشیری
احمد گلشیری
مهدی افشار