حکایتی آشنا که هیچ جواب ساده و قابل انتظاری ارائه نمی دهد.
نوشته ای زیبا، بدیع و بسیار تکان دهنده.
بدیع، دل فریب، افسون گر، و پرآشوب.
انزوا، همراهی منحصر به فردی را ارائه کرد: سکوت رازدار اتاق هایش و آرامش پابرجای بعد از ظهر ها.
این، کار اراده و اختیار بود. این چیزی بود که به جهان، هدف و سمت و سو می داد. نه چیزی که وجود داشت، بلکه چیزی که نبود.
او یاد گرفت که عملی که برای ابراز عشق انجام می شود، ممکن است هیچ ربطی به آن نداشته باشد. یاد گرفت که قلبش و بدنش دو چیز متفاوت هستند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
جومپا لاهیری زن خوش فکر شرقی که اصالتاً بنگالی است، حتماً قصه گویی را از مادر قصه گویش شهرزاد به ارث برده است که این چنین شیرین و پرکشش داستان می نویسد.
برای یک بار خوندن بد نبود اما به شخصه با تجربه ای که از خوندن کتاب خاک غریب، مترجم درد ها، همنام و گودی داشتم نظرم اینه که کتاب تفاوت خیلی کمی با آثار قبلی داره، انگار همون داستان دوباره داره تکرار میشه فقط اسم کاراکترها فرق میکنه. داستان زندگی هندی-بنگالیها در امریکا.
قلم جومپا لاهیری بینظیر ومسحور کننده است مترجم دردها اولین تجربه ام ازکتابهای لاهیری بود وادبیات هند گودی هم دنیا وشخصیت هندیها روبه خوبی برامون ترسیم میکنه روح شرقی هندی ها
مجددا داستان هندیهای در غربت. ادمهای داستان یا سفید هستند یا سیاه.
داستانی گیرا و جذاب
کتاب فوق العاده ایه