کتاب من سرکش

Man-e Sarkesh
کد کتاب : 42147
شابک : 978-6006893686
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 963
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
دسته بندی های کتاب من سرکش
قسمت هایی از کتاب من سرکش (لذت متن)
دستاش تو جیبشه و داره قدم آهسته میره جلوی در... با دیدن سر بلند میکنه و یه لحظه... پوزخندی روی لبش میشینه... بی اختیار سری تکون میدم و جلوتر ازش راه میفتم که چادرم کشیده میشه و یه لحظه نمی تونم کنترلش کنم و از رو سرم سر میخوره و میفته رو زمین... باعصبانیت برمیگردم سمتش... یه قسمت چادر تو دستشه و خیلی جدی داره نگام میکنه... -اینکه میگم مغزتون آنکادره... اینکه میگم کوته فکرید بخاطر همینه... امشب با من نصف تهرون رو بدون این پارچه ی مشکی مخوف طی الارض کردید... توی این مدتی که اینجا بودید بارها برحسب صلاحدید... کنار گذاشتیدش... برام خنده داره... وقتی میبینم بازم حرف از اعتقاد میزنید!! کدوم اعتقاد؟؟؟! اعتقاد به یه چیز زمانی پیش میاد که نسبت بهش دانش داشته باشیم... همیشه راست و درست بدونیمش... نه بنا به صلاحدید... توی موقعیت های مختلف... بذاریمش کنار... شما نه به اینی که سرتونه اعتقاد دارید و نه قطعا ایمان... فقط عادت دارید... همین!!! بعدم دولا میشه و چادرم رو از زمین جمع میکنه و میگیره سمتم... برای یه لحظه مکث میکنم و با نفرت بهش خیره میشم به پوزخند روی لبش... توی یه لحظه با عصبانیت چادر رو از دستش چنگ میزنم و توی مشتم میچلونمش...