کتاب وغ وغ ساهاب

Vagh Vagh Sahab
کد کتاب : 64652
شابک : 978-9645732217
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 168
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1930
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

وغ وغ ساهاب
Vagh Vagh Sahab
کد کتاب : 38983
شابک : 978-9643512200
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 172
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

وغ وغ ساهاب
Vagh Vagh Sahab
کد کتاب : 5984
شابک : 9789648766059
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 152
سال انتشار شمسی : 1383
سال انتشار میلادی : 1933
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

وغ وغ ساهاب
Vagh Vagh Sahab
کد کتاب : 5986
شابک : 9782000091929
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 250
سال انتشار شمسی : 1383
سال انتشار میلادی : 1930
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب وغ وغ ساهاب اثر صادق هدایت

وغ وغ ساحاب اثری است طنز امیز نوشته ی صادق هدایت به همراه مسعود فرزاد. ایده ی اصلی کتاب ایده ی صادق هدایت بود و زمانی که آن را با مسعود فرزاد در میان گذاشت فرزاد نیز تصمیم گرفت در نوشتنش همکاری کند. نویسندگان در این اثر 35 داستان نصف و نیمه را نوشته اند و نام آن را غزیه گذاشته اند. در این غزیه ها زبان را به هم می ریزند، ترکیبات نااشنا ایجاد می کنند، املای کلمات را به عمد اشتباه می نویسند، زمین و زمان را به هم می ریزند و از این طریق آداب و رسوم و شئونات اخلاقی جامعه ی دوران خود را مورد نقد و تمسخر قرار می دهند. طنز آن سیاه و نیش دار است و در پی آن است که مخاطب را متائر کند چرا که خنده ی تنها، هدف نهایی آن نیست. در این اثر تنها قانونی که وجود دارد بی قانونی است آنها هر طوری که دلشان می خواهد می نویسند و در نهایت اثری را خلق می کند که در ادبیات فارسی پیش از آن نظیری نداشته است. وغ وغ ساحاب نثری آنگسن، مسجع،روان و زیبا دارد. اثری منحصر به فرد و هوشمندانه که آفرینش آن تنها از عهده ی یک نابغه بر می آید.

کتاب وغ وغ ساهاب

صادق هدایت
صادق هدایت، زاده ی 28 بهمن 1281 و درگذشته ی 19 فروردین 1330 شمسی، داستان نویس، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.هدایت در تهران متولد شد. صادق کوچکترین پسر خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.او دوره ی متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آغاز کرد ولی در سال 1295 به خاطر بیماری چشم درد، مدرسه را ترک کرد و یک سال بعد، در مدرسه ی فرانسوی سن لویی به تحصیل پرداخت. اولین آشنایی هدایت با ادبیات جهان در این مدرسه رقم خورد. او به کشیش مدرسه درس فارسی می داد و کشیش هم او را با ا...
قسمت هایی از کتاب وغ وغ ساهاب (لذت متن)
بر خوانندگان محترم و قارئین معظم، پوشیده و مخفی نماناد که ما نویسندگان زبردست آب زیرکاه این مجموعه، کم آدمایی نیستیم. ما سالیان سال دود چراغ خورده، پیرهن دریده و استخوان خرد کرده ایم. ما در مدرسه های جورواجوری یه ریز تحصیلات کرده و کلی کف دستی و کف پایی نوش جان نموده ایم. همه ی این ها با استعداد خارق العاده ی مادرزادی ما توام شده و ما را ژن های بی نظیری بار آورده است...

جونم واستون بگوید، آقام که شما باشید، در ایام قدیم یک خارکنی بود که بیرون شهر بود. چه می شود کرد؟ این خارکن، خار می کند؛ این هم کارش بود. دیگر چه می شود کرد؟ یکی از روزها، این خارکن هی خار کند و خار کند، تا نزدیک غروب کولباره خارش را کول گرفت و رفت در دکان نانوایی که خارهایش را بفروشد، جونم واستون بگوید، آقام که شما باشید، خارها را به نونواهه فروخت یک دونه نون سنگک گرفت و رفتش به طرف خونه شون.

حالا خارکن را اینجا داشته باشیم برویم سر خونه خارکن. فکر بکنید مثلن خونه خارکن چه افتضاحی باید باشد! این خارکن یک اطاق دود زده کاهگلی داشت با یک زن شلخته که اسمش سکینه سلطان بود و یک پسر دوساله که اسمش را حسن علی جعفر گذاشته بود. چه می شود کرد آخر خارکن هم دل داشت و چون آرزوی پسر داشت اسم سه تا پسر را روی بچه یکی یک دانه اش گذاشته بود. این حسن علی جعفر از دارایی دنیای دون یک شکم گنده داشت، مثل طبل که دو تا پای لاغر زردنبو پشتش آویزان بود و زندگی او فقط دو حالت داشت: ۱- گریه می کرد از ننه اش نون می خواست. ۲- مشغول خوردن بود.