"داستانی جذاب و شوخ در مورد دفتر منابع انسانی و روابط واقعی بشر."
"این کتاب ترکیب کاملی از عاشقانه ای شیرین با شوخ طبعی شیطنت آمیز است ، اولین داستان روول یک جذابیت کامل دارد."
<<جنیفر به بث>> اینو هم در نظر بگیر: این اولین ترس من از بارداری نیست. باید اعتراف کنم که فکر باردار بودن عملا بخشی از عادت قبل از دوره ی منه. اما دارم بهت می گم، این دفعه فرق می کنه. احساس متفاوتی دارم. انگار بدنم داره بهم می گه: شروع شده. نمی تونم دست از نگرانی بردارم که بعدش چی می شه. اول مریض می شم. بعد چاق می شم و بعد توی اتاق زایمان به خاطر آنوریسم می میرم. <<بث به جنیفر>> یا... بعد یه بچه ی خوشگل به دنیا می آری. (ببین چطوری منو وادار کردی توی این بازی بارداری ات بازی کنم؟) <<جنیفر به بث>> یا... بعد من یه بچه ی خوشگل به دنیا می آرم که هرگز نمی تونم ببینمش؛ چون اون تمام اوقات روزش رو همراه با یه برده با حداقل دستمزد توی مهدکودک می گذرونه که فکر می کنه مادرشه. من و میچ سعی می کنیم بعد از خوابیدن بچه باهم شام بخوریم؛ اما هردومون همیشه به شدت خسته ایم. وقتی شروع می کنه به تعریف کردن وقایع روزانه اش من چرت می زنم؛ اون خیالش راحت می شه؛ چون درهرصورت دلش نمی خواد حرف بزنه. ساندویچ اسلاپی جو خودش رو در سکوت می خوره و به استاد جدید علوم اقتصاد طبیعی خوش هیکلش، توی دبیرستان فکر می کنه که کفش های پاشنه بلند مشکی، جوراب شلواری بی رنگ و دامن های ریون می پوشه. <<بث به جنیفر>> نظر میچ چیه؟ (در مورد اون موجود توی رحمت، نه استاد جدید علوم اقتصاد طبیعی.) <<جنیفر به بث>> فکر می کنه باید آزمایش بارداری بدم. <<بث به جنیفر>> آفرین به این مرد. شاید یه مرد دارای عقل سلیم مثل میچ، بهتر بتونه با اون استاد اقتصاد طبیعی کنار بیاد. (اون استاده هیچ وقت برای شام، ساندویچ درست نمی کنه.) اما حدس می زنم اون کنار تو گیر افتاده، مخصوصا الان که یه بچه با نیازهای ویژه توی راه داری.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
داستان کتاب حدودا یکنواخته اما در کل داستان جدید و جالبی داره. ژانرش عاشقانه است اما میتونه به خواننده کمک کنه تا ببینه چطور میتونه مسیر موفقیت رو برای خودش هموار کنه و به آرزو هاش برسه. یک فصل درمیون ایمیلها و داستان روایت میشه. حتما بخونیدش ^^
کتاب باحالی بود. از نشر آذرباد تهیه کردم و از ترجمه راضی بودم.