1. خانه
  2. /
  3. کتاب ملانصرالدین فریب می خورد و یک حکایت دیگر

کتاب ملانصرالدین فریب می خورد و یک حکایت دیگر

پیشنهاد ویژه
3.9 از 1 رأی

کتاب ملانصرالدین فریب می خورد و یک حکایت دیگر

حکایت های ملانصرالدین 6
Mola
٪20
30000
24000
معرفی کتاب ملانصرالدین فریب می خورد و یک حکایت دیگر
یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. یک روز صبح بهاری، همسر ملا بعد از شستن ظرف ها، کوزه اش را از آب چشمه پر کرد و روی سرش گذاشت. سپس سبد ظرف ها را هم به دست گرفت و به طرف خانه راهی شد. چند نفر از زنان همسایه هم با او بودند. آنها گل می گفتند و گل می شنیدند. ناگهان از دور پسر قاصد را دیدند که به طرف شان می آید. پسرک نزدیک شد و رو به زن ملا گفت: «سلام ! از روستای بالا تپه خبر آوردند که چند تا از فامیل هایتان فردا برای ناهار به خانه ی شما می آیند.»
درباره زهره السادات فیض آبادی
درباره زهره السادات فیض آبادی
زهره السادات فیض آبادی متولد 1359 است.
دسته بندی های کتاب ملانصرالدین فریب می خورد و یک حکایت دیگر
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب ملانصرالدین فریب می خورد و یک حکایت دیگر" ثبت می‌کند