کتاب کلاف پر گره

A Tangle of Knots
کد کتاب : 894
مترجم :
شابک : 978-600-296-362-8
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 288
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

برنده ی جایزه ی برترین کتاب سال به انتخاب کودکان

معرفی کتاب کلاف پر گره اثر لیزا گراف

کلاف پر گره، رمانی نوشته ی لیزا گراف است که برای اولین بار در سال 2013 چاپ شد. در دنیایی تقریباً جادویی که هر کسی از توانایی خاصی بهره مند است، دختری یازده ساله و یتیم به نام کدی، استعداد شگفت انگیزی در پختن کیک دارد. اما کدی هیچ نمی داند که تقدیر از لحظه ی تولدش، او را در مسیر سفری اسرارآمیز قرار داده است. دست سرنوشت، او را به سوی چیزهای عجیبی راهنمایی می کند: یک فروشگاه بزرگ اسباب و وسایل گم شده، یک دستور پخت قدیمی، گروهی از بچه هایی که به دنبال استعداد خود هستند و یک دزدِ استعدادها که زندگی کدی را برای همیشه تغییر می دهد. با این حال، کلید بازگشایی گذشته ی کدی و داستان چگونگی یتیم شدن او در تک تکِ این رویارویی ها مخفی شده است. اگر بخت با کدی همراه باشد، او ممکن است بتواند دوباره پدر و مادر خود را ببیند.

کتاب کلاف پر گره

لیزا گراف
لیزا گراف، زاده ی 26 اکتبر 1973 در کالیفرنیا، نویسنده ی آمریکایی است.گراف کار خود را با ویراستاری کتاب های کودکان آغاز کرد و پس از مدتی، خود به نوشتن رمان های کودک و نوجوان روی آورد. او اکنون نویسنده ای تمام وقت است و در شهر نیویورک زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب کلاف پر گره
A blithe magical puzzle.
یک معمای جادویی لذت بخش.
Wall Street Journal Wall Street Journal

A beautiful world of interconnected stories.
دنیایی زیبا از داستان هایی در هم تنیده.
Entertainment Weekly Entertainment Weekly

Rich with humor and insight, this magical adventure delights.
با شوخ طبعی و خردی غنی، این ماجراجویی جادویی، لذت بخش است.

قسمت هایی از کتاب کلاف پر گره (لذت متن)
در میان جمعیت، مرد جوانی که دقیقا یک روز از تولد هجده سالگی اش می گذشت، با احتیاط روی چمدان آبی روشنش نشسته بود. کت و شلوار نو قهوه ای اش، خط اتویی شق و رق داشت و هنوز قالب تنش نشده بود. مرد جوان با پا روی زمین ضرب گرفته بود و آخرین دقایق باقی مانده تا درخواست ارثیه اش را پشت سر می گذاشت، بی خبر از آن که به محض سوار شدن به آن اتوبوس، در مسیر سرنوشتش قرار خواهد گرفت.

مرد جواب داد: «من فروشنده ی دوره گردم.» البته شکی نبود که این جواب سوال میسن نیست. مرد ادامه داد: «بیشتر خرت و پرت می فروشم. فکر نمی کنم علاقه ای به گره داشته باشی، هان؟» لبه ی سمت راست نیم تنه اش را کنار زد. توی نیم تنه، جایی که بیشتر فروشنده ها ممکن است ساعت یا هر چیز متفرقه ی دیگری آویزان کنند، او چند گره وصل کرده بود. گره ی علف کش، گره ی پاپیونی، گره هایی به شکل 8 و ده ها گره ی دیگر که میسن اسمشان را بلد نبود.»

فقط این رو به خاطر داشته باش. طرز رفتار ما با چیزایی که سرنوشت جلوی پامون قرار می ده، مشخص می کنه چه کسی هستیم.