با نمونه هایی درجه یک از تکنیک های تأثیرگذار وولف.
شایان توجه.
شگفت انگیز... گونه ای جدید از داستان پا به عرصه ی وجود گذاشته است.
درخت افتاده بود، با اینکه شب آرام و بی باد و طوفانی بود، و فانوس روی زمین بود و برگ های هنوز سبز و برگ های پژمرده ی درخت راس را روشن کرده بود. جای خشکی بود. یک وزغ هم آنجا بود. و شب پره ای که بال های عقبی سرخ داشت، گرد نور چرخی زد و برقی زد و رفت؛ و با اینکه جیکب منتظرش ماند، دیگر برنگشت. ساعت از دوازده گذشته بود که جیکب از چمنزار گذشت و مادرش را بی تاب و بی قرار، نشسته در اتاق روشن دید.
آدم های معصوم فوق العاده اند. جیکب با خود فکر کرد، باور به اینکه شخصیت این دختر فراتر از دروغ است (چون جیکب آن قدرها هم احمق نبود که چیزی را کورکورانه باور کند) و با غبطه از زندگی بی ثبات او در شگفت ماندن، زندگی خودش در مقام مقایسه با عزلت گزینی و انزوا توام بود، و در دست داشتن آدونیسو نمایشنامه های شکسپیر به عنوان داروی درد همه ی شگفتی ها و اختلالات روح. درک و فهم رفاقتی که از جانب دخر یکسره شور بود و حرارت و از طرف او حمایت و حفاظت، و در عین حال برای هر دو طرف برابر و یکسان،برای مردان و زنان دقیقا یک جور است، چنین معصومیتی واقعا خارق العاده است و شاید در مجموع چندان احمقانه هم نباشد.
فایده ی تلاش برای خواندن شکسپیر چیست، به خصوص در یکی از آن کتاب های کوچک با کاغذهای پوست پیازی که صفحاتشان چروک می شوند یا با آب شور دریا به هم می چسبند؟ با اینکه نمایشنامه های شکسپیر بارها مورد تحسین و ستایش قرار گرفته و حتی نقل شده و در جایگاهی برتر از آثار یونانی ها قرار داده شده بود، از زمانی که آغاز کرده بودند، جیکب نتوانسته بود حتی یکی از آثار او را به طور کامل بخواند. با این حال، چه فرصتی دست داده بود!
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
در این مطلب به تعدادی از برجسته ترین نویسندگان بریتانیایی می پردازیم که آثارشان، جایگاهی ماندگار را در هنر ادبیات برای آن ها به ارمغان آورده است.
نگارش به سبک «جریان سیال ذهن» این امکان را برای مخاطبین فراهم می آورد که افکار درونی شخصیت ها را «بشنوند»
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
او زنی توانا و پرشهامت بود که چون قایقرانی بی ادعا، آثارش را بر امواج پر تلاطم ادبیات قرن نوزدهم سوار کرد
ترجمه مهدیه عباس پور از نشر چشمه را خواندم و لذت بردم.
کتابی بسیار زجرآور(از این سبک خوشم نیومد). اون هم نشر چشمه با کیفیت بد چاپ!🫣
در این کتاب، نویسنده برای اولین بار از جریان سیال ذهن استفاده کرده و درواقع تمرینی برای کتابهای بعدیش به شمار میاد. کتاب را با ترجمه مهدیه عباسپور از نشر چشمه خوندم که ترجمه بدی نیست. نثر کتاب بسیار ادبی و شعرگونهست. سرشار از توصیفات جزئی از طبیعت و دریا، رنگ ها، حشرات و گلها و... است و مارو در کنار جیکوب فلاندرز از کودکی تا بزرگسالی از سواحل انگلیس، تا کمبریج، لندن، پاریس، ایتالیا و یونان با خودش همراه میکنه. اما در نظر داشته باشید که این کتاب به دلیل سبک نوشتار خاص خودش، بسیار مبهم و گنگه و گاهی درباره افراد و اتفاقات پیچیده و گیجکنندهست. این کتاب از آثار خوب ویرجینیا وولف نیست اما در صورتیکه از دوستداران قلم نویسنده هستید، کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم.
ترجمه آقای متین کریمی را با نسخه زبان اصلی کتاب و همچنین دو ترجمه دیگر مقایسه کردم. ایرادهای بسیاری دارد و جملات با مفهومی اشتباه ترجمه شده اند.
درود و مهر. پروردگارا چقدر یک اثر میتونه گنگ، فضل فروشانه و بی حاصل و با سبک جویدن خشونت آمیز کلمات زبان باشد! اما چون نویسنده خارجی است عالی است! بسیار عالی است! و بردگان جهان سومی باید آن را بخرند و بخوانند و از آن تعریف نمایند!
خب شما نخر
چه نظر خوبی.
دوستان کدام ترجمه بهتر است؟
سهیل سمی نشر چترنگ
این کتاب برای من مثل یه خواب بود. همونطور گذرا و چرخان بین وقایع و شخصیتها. ، خوندمش و ازش لذت بردم.