اثری فراموش نشدنی.
لذت بخش.
حکایتی هیجان انگیز و به یاد ماندنی.
نامو می توانست جای پای هر یک از اهالی روستا را تشخیص بدهد. او خودش هم دلیل این تشخیص را نمی دانست. اما این کار، صرفا وسیله ای برای آرام کردن روحش بود.
جسم نامو، تمام روز کار می کرد؛ کشاورزی، مراقبت از بچه، شست و شو و ... وای! این همه کار طاقت فرسا! اما روحش هیچ کاری نداشت که انجام بدهد. روحش بی قرار گشته بود، برای همین، کاری هم به روحش سپرد.
بقیه ی دخترهای روستا هیچ وقت احساس بی قراری نمی کردند. اما نامو مثل دیگ آب جوش بود. او همیشه با خودش نجوا می کرد: «من می خواهم... من می خواهم...» اما نمی دانست چه می خواهد. برای همین هم نمی دانست از چه راهی به خواسته اش برسد.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
این مدال توسط «انجمن خدمات کتابخانه ای برای کودکان» که بخشی از «انجمن کتابخانه های آمریکا» است به نویسنده ی خوش ایده ی سال گذشته اعطا می شود
عالی واقعا خیلی خوبه