اوئه به عقیده ی بسیاری، به عنوان برجسته ترین رمان نویس ژاپنی پس از جنگ در نظر گرفته می شود. فهمیدن دلیل این موضوع، ساده است.
ساده، پرظرافت و رعب آور.
دستاوردی شگفت انگیز.
در حالی که پلیس گشت و رئیس زندان مشغول صحبت بودند، ما دور تا دور دو فراری شجاعمان که به طرز فلاکت باری شکست خورده به نظر می رسیدند، نشستیم. دور چشمانشان کبود و در لب های شکاف خورده شان اثرات خون خشک شده وجود داشت. موهایشان هم آغشته به خون بود. از کیسه ام شیشه ی الکل را بیرون آوردم و زخم هایشان را شستم و به آن ها محلول ید مالیدم. پسر تنومند بزرگتر، یک کبودی در قسمت میانی رانش داشت؛ اما زمانی که شلوارش را بالا کشید هیچ نظر مشخصی برای درمان آن نداشتیم. او با اندوه گفت: «در طول شب از میان جنگل شروع به حرکت به سوی بندر کردم... قصد داشتم کشتی سوار شوم و به جنوب بروم.»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
نمیدونم ترجمه مشکل داشت یا سانسور شده بود ... خیلییی زیاد نامفهوم بود ... تا جای ممکن از خرید صرف نظر کنید
۸/۱۰ امتیازش 👌🏻
ترجمه ضعیف نیست، افتضاحه. قویا توصیه میکنم از خرید این کتاب صرف نظر کنید.
ترجمه اش خوب نیست اصلا و بخش بندی کتاب اصلی رو به هم زده. و اسم چپترها هم ترجمه نشده. پشیمانم از خریدنش🤦🏻♀️
این کتاب را چرا موجود نمیکنید؟