یک دنیای ادبی منحصربه فرد.
کتاب هزار درنا، دارای ویژگی های بهترین آثار ژاپنی است.
یک اثر هنری خارق العاده.
بدت نیاید، سعی کن دیگر زهر، بیش از آنی که هست، پخش نشود... دردسر این جاست که تو داری زهر را در خودت نگه می داری. خودت را جمع و جور کن. بریزش بیرون.
آخرین اشعه ی آفتاب در حال غروب روی سنگ های باغ زیر اتاق پذیرایی می تابید. درها باز بودند، و دختر نزدیک ایوان نشسته بود. گویی روشنی وجود او گوشه های تاریک اتاق بزرگ را نورانی کرده بود. در شاه نشین زنبق های ژاپنی گذاشته بودند. روی شال کمر دختر هم نقش زنبق های سیبریایی بود.
منظورتان این است که مادرم با مردنش کار اشتباهی مرتکب شد؟ راستش، من هم تلخی کارش رو حس کردم. به نظر من آدم نمی تواند با کشتن خودش کارهای اشتباه و نادرستی را که در زندگی اش مرتکب شده، جبران و رفع و رجوع کند. این طور مردن فقط سوء تفاهم ها را بیش تر می کند. هیچ کس نمی تواند همچین آدمی را ببخشد.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
در این مطلب می خواهیم با برخی از بزرگترین نویسندگان ژاپنی بیشتر آشنا شویم
در سال 1968، کاواباتا به اولین نویسنده ی ژاپنی تبدیل شد که برنده ی «جایزه ی نوبل ادبیات» شده است.
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
اگر ادبیات ژاپن زیاد خونده باشید متوجه میشید که این مبهم بودن و دارک بودن و حتی پایان باز و ناتمام مختص به قلم ژاپنه و انگار امضای کارشونه، در کل بنظرم ارزش خوندن رو داره و کتاب شکا رو تا صفحه اخر میکشونه
اولین کتابیه که از این نویسنده خوندم بعضی وقتا گیج میشدم دیالوگا مال کدوم شخصیته، بخاطر رگباری بودنشون ولی کتاب طوری کشش داشت که نمیشد زمین بزارمش تا تمومش نکردم؛ ظاهراً هم این نویسنده کلا کاراشو نیمه تموم و با پایانای کاملا باز باقی میزاره که این کتابم مستثنی نیس
کتاب قشنگی بود،یجوری کشش داشت انگار کیمونو پوشیدی و داری چایی میخوری
چرا چاپ جدید را نمیزارید ؟
تجدید چاپ شده لطفاً بیارید
داستانی ژاپنی که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شده است.داستانی روان و ساده دارد،در عین حال پر از تمرکز روی پیچیدگیهای ظریف روحی و روانی
زیبایی توصیفها و متن کتاب واقعا نفسگیر بود.تصاویری که میساخت کاملا روح شرقی و سبکی داشت و میتونم بگم رمانی بود که ساده بهنظر میومد اما جایجای کتاب روحت رو با پیچیدگیهای احساسی و خراش میداد.بهتر بگم،زیبایی ژاپنی.
بنظرم بعد از خانهِ خوبرویان خفته این کتاب در نهایت شگفتی بهترین کار از کاواباتا بود, داستانی است که به جرعت میتونم بگم تا حدی وام دار روانکاوی لاکانی در مورد بحث روابط میان مرد و زن هست که با این نقطه نظر «که ما در رابطه یا سعی میکنیم دیگری را به آن چیزی بدل کنیم که تصور میکنیم بدان میل میورزیم یا میکوشیم خود را به آن چیزی بدل کنیم که تصور میکنیم دیگری بدان میل میورزد، اما چنین اقدامی هرگز کاملاً با میل دیگری منطبق نمیشود.»(در اینجا بدل کردن کیکوجی به تصویر پدرش توسط اوتا و ...