1. خانه
  2. /
  3. کتاب جزیره ی سرخ

کتاب جزیره ی سرخ

3 از 1 رأی

کتاب جزیره ی سرخ

Red Island
انتشارات: قطره
٪15
95000
80750
معرفی کتاب جزیره ی سرخ
بولگاکف نمایش جزیرهٔ سرخ را در قالب زندگی مردمی خیالی با شکلی هنرمندانه و خلاق به نگارش در آورده، قالبی بر گرفته از سنت روزنامه نگاری قرن نوزدهم فرانسه که حتی در زمان بولگاکف کمی کهنه به نظر می رسیده، و بازماندهٔ سنت فرانسوی فلتون (۲) در آغاز قرن نوزدهم بوده است. در قرن نوزدهم، روزنامه های پر تیراژ، صفحه ای اضافی به عنوان ملحقه ای در روزنامه به خواننده ارائه می دادند و در این صفحه خارج از زبان و قواعد روزنامه نگاری با زبان روزمره با مخاطب سخن می گفتند. بعدها این صفحهٔ اضافه با خط برش به عنوان پاورقی به خواننده عرضه شد و پس از مدتی بین خوانندگان جا باز کرد و و موجبات تفرج خاطر، هواداری خواننده و استمرار او در خواندن روزنامه شد. این ستون نوشتاری یا پاورقی در مطبوعات فرانسه، پدیده ای برای دموکراتیزه کردن مطبوعات تلقی می شد که در آن تعلق خاصی به سبک نگارش یا نوع نوشته اعم از شعر، داستان، چیستان یا حتی پاره های طنزآمیز احساس نمی شد. بولگاکف نمایش نامهٔ خود را به این ژانر روزنامه نگاری نزدیک کرد و در فضای انقلاب زدهٔ شوروی دههٔ بیست برای مردم عادی سرگرمی ادبی فرهنگی ایجاد کرد. هدف وی ارتقای سطح زیبایی شناسی اثر نمایشی، چه در شکل نوشتاری و چه در شکل اجرایی آن نبود. شاید بتوان گفت بولگاکف برآیند طنز فرانسوی نشئت گرفته از دوران طولانی انقلاب فرانسه را در ژانر سادهٔ نگارش فلتون، نوشتاری ساده و همه فهم برای مردم عادی یافت و آن را در تجربیات نمایش نامه نویسی خود به کار بست. اصولا فلتون را با دو مولفه می توان شناخت: یکی شکل داستان غیرواقعی (با ارائهٔ تصویری مشخص) و دیگری شکل تحلیلی (تعمیم مشخص موقعیت).
درباره میخائیل بولگاکف
درباره میخائیل بولگاکف
میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف، زاده ی ۱۵ مه ۱۸۹۱، کیف و درگذشته ۱۰ مارس ۱۹۴۰، مسکو، نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور روسی در نیمه ی اول قرن بیستم است. مشهورترین اثر او مرشد و مارگاریتا است.میخائیل بولگاکف در پانزدهم ماه مه ۱۸۹۱ در خانواده ای فرهیخته در شهر کیف اوکراین متولد شد. پدرش آفاناسی ایوانویچ دانشیار آکادمی علوم الهی و مادرش، واروارا میخائیلونا دبیر دبیرستانی در شهر کیف بود. پس از تولد فرزند اول، یعنی میخائیل، مادر از تدریس دست کشید و بیشتر وقت خود را به تربیت او اختصاص داد. بعد از میخائیل ویرا- نادژدا- واراوار- نیکلای- ایوان و لینا به جمع خانواده اضافه شدند. در زمان حیات پدر، اصول اخلاقی جدی بر خانه حاکم بود؛ ولی در اثر این شیوه ی تربیت، میخائیل مرد سر به زیر و مقدسی نشد.در سال ۱۹۰۱ او را به دبیرستان شماره ی یک شهر کیف به نام الکساندرفسکی فرستادند. در آنجا بود که استقلال و خودرایی واپس زده ی خود را نشان داد. به هیچ گروه یا انجمن سیاسی نپیوست و شخصیت منحصربه فرد و نامتعارفش توجه اطرافیان را به خود جلب کرد. گرچه میخائیل دوست داشت دنباله کار پدر را بگیرد اما پدرش علاقه مند بود پسرش پزشک شود. میخائیل پس از پایان تحصیلات دبیرستانی در ۱۹۰۹ وارد دانشکده پزشکی دانشگاه دانشگاه کیف شد و در ۱۹۱۶ آن را به پایان رساند.او تا سپتامبر ۱۹۱۷ به فعالیت های پزشکی خود در «نیکلسی» ادامه داد و سپس به بیمارستان «ویازما» منتقل شد. پس از انقلاب اکتبر سال در فوریه ۱۹۱۷، کیف بازگشت. بولگاکف همه ی کوشش خود را برای ملحق نشدن به ارتش به کار برد. با این همه ناچار شد بکی دو روز در ارتش پتلورا خدمت کند، اما از آنجا فرار کرد و در پاییز سال ۱۹۱۹ به ارتش «دنکین» پیوست و به ولادی قفقاز اعزام شد و در آنجا به مداوای سربازان و افسرانی که در نبرد با ارتش سرخ مجروح می شدند، پرداخت. با شکست ارتش سفید از انقلابیون سرخ، برادران بولگاکف مجبور به فرار و مهاجرت از سرزمین مادری خود شدند. هرچند بولگاکف عملا نشان داده بود که به هیچ گروهی وابسته نیست اما پس از پیروزی بلشویک ها، آنها اجازه ندادند فعالیت وسیع ادبی داشته باشد. زیرا پدرش مدرس مذهبی و دو برادرش ضدانقلاب و فراری بودند.بولگاکف درطول زندگی سه بار ازدواج کرد. او در سال ۱۹۱۰ میخائیل با «تاتیانا نیکلایونا لاپا» که دوره دبیرستان را می گذراند آشنا شد و این آشنایی در سال ۱۹۱۳ به ازدوجشان انجامید و در سال ۱۹۲۴ به شکست منتهی شد. او در همین سال با لوبوف بلوزسکی ازدواج کرد. این ازدواج هم در سال ۱۹۳۲ به جدایی انجامید و کمی بعد با «یلنا شیلوفسکی» ازدواج کرد. اعتقاد بر این است که «یلنا شیلوفسکی» منبع الهام شخصیت مارگریتا در رمان «مرشد و مارگریتا» بوده است. بولگاکف سرانجام در دهم مارس ۱۹۴۰ بر اثر نوعی بیماری کبدی موروثی درگذشت و پیکر او را در گورستان نووودویچی مسکو به خاک سپردند. از آثار بولگاکف که به فارسی ترجمه شده اند می توان به مرشد و مارگریتا، دل سگ، برف سیاه و مرفین و تخم مرغ های شوم نام برد.
قسمت هایی از کتاب جزیره ی سرخ

گنادی: چیه مثل طوطی تقلید می کن؟ درست حرف بزن. متلکین: به چشم. پشت «ماری استوارت» داغون شده، گنادی پانفیلوویچ. گنادی: یعنی که من بیام برات پشتش رو درست کنم. الکی می ری سر چیزای بیخود... رفوکاری! متلکین: کلا سوراخ سوراخ شده گنادی پانفیلوویچ. همین چند وقت پیش رفتم پایین دیدم از میونش کارگرهای صحنه دیده می شن... (تلفن روی میز زنگ می زند.) گنادی: وصله ش کن. (گوشی را برمی دارد.) بله؟ بلیت مجانی نداریم. وجدان داریم. (گوشی را می گذارد.) خیلی عجیبه. تو تراموا نشسته باشن از کنترلچی بلیت مجانی نمی خوان، همین که وارد تئاتر می شن، انگار خیریه باز کردیم، انتظار دارن مجانی باشه. این دیگه بی شرمیه. ای ای... بی شرمیه

مقالات مرتبط با کتاب جزیره ی سرخ
مقایسه ترجمه‌های کتاب «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخائیل بولگاکف»
مقایسه ترجمه‌های کتاب «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخائیل بولگاکف»
ادامه مقاله
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری

نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند

برترین نویسندگان در «ادبیات روسیه»
برترین نویسندگان در «ادبیات روسیه»

نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.

مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم

در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.

مرشد و مارگاریتا: خنده ای از اعماق جهنم
مرشد و مارگاریتا: خنده ای از اعماق جهنم

درست است که بسیاری از آثار کلاسیک ادبیات روسیه، داستان هایی تاریک و سرشار از ترس به خاطر سیاهی های روح انسان هستند، اما شاهکار جاودان «میخائیل بولگاکف»، با آن ها کاملاً متفاوت است.

نظر کاربران در مورد "کتاب جزیره ی سرخ"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خوب بود دوستش داشتم

1401/07/07 | توسطImfarza
0
|