کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی

Sweep: The Story of a Girl and Her Monster
کد کتاب : 22992
مترجم :
شابک : 978-6004623629
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 311
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

برنده جایزه کتاب سیدنی تیلور سال 2019

برنده جایزه شارلوت هاک NCTE سال 2019

نامزد جایزه Mythopoeic Fantasy سال 2019

معرفی کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی اثر جاناتان آکسییر

کتاب «دختر خاکستر و هیولای زغالی» رمانی نوشته «جاناتان آکسییر» است که اولین بار در سال 2018 چاپ شد. مردی دودکش‌پاک‌کن از پشت بام های لندن ناپدید می شود و دختری شش ساله به نام «نن اسپارو» را ترک می کند. او اما یک کلاه و یک تکه زغال اسرارآمیز را برای دخترک به جا می گذارد. «نن» برای زنده ماندن در این شرایط سخت، به گروهی می پیوندد که به «ویلکی کراد» بی رحم تعلق دارد. او در یازده سالگی به بهترین دودکش‌پاک‌کن شهر تبدیل می شود اما پس از یک حادثه آتش‌سوزی درمی یابد که تکه زغالش به موجودی عجیب تبدیل شده و جان او را نجات داده است. همزمان با پنهان شدن از «ویلکی کراد»، «نن» به این موجود (که نامش را «چارلی» گذاشته) و قدرت های جادویی او علاقه پیدا می کند و می فهمد که دوستش برای همیشه پیش او نخواهد ماند: اگر زندگی «چارلی» با آتش شکل گرفته، می توان اطمینان داشت که شعله های زندگی او زمانی خاموش خواهد شد.

کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی

جاناتان آکسییر
جاناتان آکسییر، نویسنده ی کانادایی-آمریکایی داستان های نوجوان است. آثار آکسییر، جوایز ادبی معتبر و متعددی را همچون جایزه ی داستان های کودک کانادا، جایزه ی انجمن کتاب های کودک کانادا و البته جایزه ی گاورنر جنرال را از آن خود کرده اند. او که در اصل اهل ونکوور است، اکنون در پنسیلوانیای ایالات متحده زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی
This dazzling, warmhearted novel contemplates selflessness and deep love.
این رمان حیرت انگیز و دلگرم کننده به کاوش در مفهوم ایثار و عشق عمیق می پردازد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

As heartbreaking as bleak midwinter—and as hopeful as early spring.
غم انگیز به اندازه اواسط دلگیر زمستان-و امیدبخش به اندازه اوایل بهار.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A stunning historical fantasy novel about the power of friendship.
یک رمان فانتزی تاریخی خیره کننده درباره قدرت دوستی.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی (لذت متن)
مردی لاغر با جارویی دراز بر شانه اش که با هر قدم او، انتهای جارو بالا و پایین می پرد و پشت سرش، دختربچه ای سطل به دست که آن مرد را بیشتر از هر کسی در دنیا دوست دارد. دختر مثل سایه به مرد چسبیده است. اگر مرد از روی چاله آبی بپرد، دختر هم می پرد. اگر مرد جست وخیزکنان از کنار نرده ای بگذرد، دختر هم همان کار را می کند. با یک نگاه به آن ها می شود فهمید که دختر به مرد تعلق دارد و مرد به دختر.

درجا نگران نشد. دودکش پاک کن ها، گردشگرانی ذاتی هستند، بی ریشه مثل خدایان باد. فکر کرد دودکش پاک کن رفته تا چیزی برای صبحانه پیدا کند؛ اسم این گردش های کوتاه را گذاشته بودند «گشتن دنبال یک لقمه نان». هر لحظه ممکن بود برگردد، با انجیرهای رسیده ای که از شاخه ای نزدیک به زمین دزدیده بود، یا با تخم های بلدرچین که از لانه ای کش رفته بود یا حتی (اگر پولی در بساط داشتند) با نان های بیات نانوا.

اما دودکش پاک کن با انجیر، تخم بلدرچین یا نان برنگشت. بعد از ظهر که شد، دختر کم کم دلش شور زد. آن ها تازه به این شهر جدید آمده بودند؛ قلمرو بزرگ لندن. دودکش پاک کن، انواع و اقسام قصه ها را درباره اژدهایان توی رودخانه یا اشباح میان مه برای او تعریف کرده بود، و دختر مطمئن نبود که کدامیک از آن ها واقعی است و کدامیک خیالی.