کتاب حاضر مجموعه ای است جذاب و متنوع در باب زنان، که از میان تمام آثار مفصل آرتور شوپنهاور گرد آمده. هنر رفتار با زنان، مانند آثار دیگر شوپنهاور، صریح، بی پرده، دقیق، موشکافانه و البته تلخ و تاریک است. شاید بسیاری با برخی اندیشه های وی هم صدایی نداشته باشند، شاید هم کسانی باشند که آنها را بپذیرند، ولی هر چه باشد دیدگاه های شوپنهاور و طرز نگاه وی به زنان، افزون بر آشنایی بیشتر با این فیلسوف پر شور، به کار کندوکاو در نگاه فیلسوفان مغرب زمینبه زنان نیز می آید. هنر رفتار با زنان کتابی خواندنی است، هم برای آنها که مخالف دیدگاه های این فیلسوف هستند، هم برای آنان که مانند او فکر می کنند. شوپنهاور، در اینجا، هم برای برخی فمنیست ها خوراک حاضر آماده ای برای جدل و تند کردن آتش توپخانه شان در چنته دارد و هم برای محافظه کاران و مردسالاران.
این کتاب هم مانند دیگر نوشته های شوپنهاور مطالب تند و صریحی را شامل می شود که البته تلخ و تاریک هم هستند. این کتاب از منظر محتوا، مواد آماده ای را در اختیار فمینیست ها قرار می دهد.
شوپنهاور در این کتاب به سنت قدیمی و پر از اما و اگر گذشتگان خود و همچنین سنت های شرق در قبال زنان توجه داشته و جالب است که در فرازهایی در موافقت با سنت شرقی در این زمینه نوشته است. اگرچه او از سنت پیشینیان خود به ویژه فیلسوفان یونان و روم باستان و حتی از هگل در این زمینه تاثیر گرفته و پیرو همان نگاه تند به زنان است، خودش نیز آبشخوری برای اندیشه های نیچه شده است.
این رساله شوپنهاوری ۱۶ بخش دارد که به ترتیب عبارت اند از: سرشت زن، تمایزات بین زن و مرد، وظایف طبیعی زنان، برتری های زنان، ضعف های زنان، انتخاب زن درست، عشق، زندگی جنسی، وضع زناشویی، تک همسری یا چندهمسری؟، حقوق زنان، زنان فرهنگ و هنر، زنان و جامعه، زنان و سرشت شهسواری، آنچه باید بدانیم، در ستایش زنان.
اگرچه آثار شوپنهاور در طول زندگی خود تا حد زیادی ناشناخته بود، اما تأثیر عمیقی بر نسل های بعدی، متفکران و نویسندگان گذاشت. او فیلسوف بدبینی بود که از هنر و دانش به عنوان رهایی از درد خواستن، دفاع می کرد. از نظر شوپنهاور، "تاریخ هر زندگی، تاریخ رنج است"، که ناشی از "اراده کور جهان" است. او استدلال کرد که "شر" یک اتفاق نیست بلکه یک شرط اساسی آفرینش است. او می گوید:"زنان به دلیل اینکه خودشان کودکانه، بی پروا و کوتاه بینا هستند، مستقیما به عنوان پرستار و معلمان کودک ما عمل می کنند." وی تصریح کرد: زنان دانشکده های هنری و احساس عدالت ناقص هستند و با تک همسری مخالفت کردند. در حقیقت ، راجرز و تامپسون در بین فیلسوفان بد رفتاری از شوپنهاور را "زن گریز بدون رقیب در ... فلسفه غرب" می نامند.
به طور خلاصه می توانیم بگوییم که رساله «هنر رفتار با زنان» به درد مردانی می خورد که دل شان از دست زنان خون است و می توانند با گردهمایی و خواندن این کتاب، خنده جمعی داشته و عقده های دل خود را باز کنند. از طرف دیگر، مطمئنا اگر زنان و در سطح افراطی تر فمینست ها این کتاب را بخوانند، مقدار زیادی تف و لعنت نثار روح شوپنهاور خواهند کرد. وولپی معتقد است نظریات شوپنهاور تحت تأثیر ملاحظات مختلف شکل گرفته اند که مشخص ترین شان بار سنگین مردانه و پیشداوری های بعضا گیرا و افسونگر بنیادین و نیاکانی در مورد زنان است. بنابراین اگر زندگی و فراز و فرودهای مهم احساسی و عاطفی زندگی شوپنهاور را مطالعه کنیم، می توانیم دلیل بسیاری از نسخه هایی را که در این کتاب پیچیده، متوجه شویم. با برگشت به بحث فلسفه غرب و میراثش، باید به این مساله اشاره کنیم که این طرز تفکر یعنی همین ناقص العقل بودن زنان و این که نمی توانند در جمع فلاسفه باشند، از باورهای رایج این فلسفه بوده است.
موارد نادر که فی المثل یک مرد عاشق زنی مشخصا زشت می شود زمانی رخ می دهد که، در پیوند با آنچه در بالا در مورد هماهنگی دقیق درجه جنسیت توضیح دادیم، خصلت های جنسی مرد درست در نقطه مقابل مجموعه عناصر غیرطبیعی و متضاد زن قرار گیرد و در نهایت متوازن کننده خصلت های غیرطبیعی مرد شود. پس از آن، در چنین رابطه ای است که عاشقی جایگاه والایی پیدا می کند.
(زنان) جنس دوم، از هر نظر نسبت به نوع اول، پایین تر است.
زنان فقط برای تکثیر گونه ها وجود دارند.
فلسفه ی شوپنهاور با نامگذاری و پرداختن به نیرویی بنیادین در همه ی انسان ها آغاز می شود؛ نیرویی که به عقیده ی او، قدرتمندتر از همه ی نیروهای دیگر است
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
بخش چهارم این کتاب که درباره برتریهای زنان هست ، شوپنهاور در دو مورد زن هارو برتر از مردها میدونه که خیلی جالبه .
که البته همین دو مورد هم با کمی تحقیر همراهه
شوپنهاور خیلی هم به زنان علاقه داشت ایشون روابط عاشقانه کم نداشته اند و دو فرزند نامشروع از دو زن مختلف داشته که البته عمرشون به این دنیا نبوده . تو مقدمه همین کتاب درباره این موضوع توضیحاتی ارائه شده توسط مترجم .
به نظرم تمام زنان ایرانی باید این کتاب رو بخونن و خودشون رو اصلاح کنن مثل زنان اروپا که صد سال پیش این کارو کردن .
موندم این آدمای تعصبی که کتابها و آثار فیلسوفای نامدار رو بدون هیچ تفکر و نقدی فقط میخوان حفظ و تایید کنن، چرا اصلا فلسفه میخونن؟ با گوگل کردنم میتونین عقاید کلی یه شخص رو حفظ کنین، فلسفه برای کسایی که تفکر نقادانه دارن و فکر میکنن.
نمیگم همش اما حداقل ۸۰ درصد تفکرات شوپنهاور با عقل و منطق جور در میاد حداقل برای من .
نشر مرکز رو کی دوباره موجود میکنین ادمین جان؟
این کتاب موجود کنید
این رساله شوپنهاور هم درست مثل نوشتههای فمنیستهای افراطی پر از عقده و زخمهای کهنست و البته دیدگاههای کلیشه اون دوره ها... جسارتی به مقام علمیش ندارم حقیقتا، ولی باید به زنهایی که توی زندگی باهاشون مواجه بوده و شیوه زندگی زنای قرن ۱۹ هم دقت داشت که احتمالا خیلی از چیزهایی که میگه راجب اونا صدق میکنه به هر حال تمام حرفاشو نمیشه کتمان کرد :) در کل به نظرم اینکه جای فکر کردن به ریشه این نظریات بیایم بد و بیراه به جنس مخالف بگیم و جمع ببندیم قطعا کار منطقی و درستی نیست.
سیمون دوبوار بت شماها همونی هست که با جناب سارتر دختران زیر سن قانونی رو آزار میدادن و به فساد میکشوندن . حداقل در این حد بخونید بفهمید کیارو اسطوره میکنید .
غرور زن حتی آنگاه که از تکبر مرد بیشتر نباشد، باز هم در خود خطرات فراوان دارد، چون غروری یکسره مادی است. آنها به زیبایی و زیور و آرایششان و جلوه و شکوهش غرهاند. به همین دلیل است که هویت اصلی خود را در میان جمع مییابند.همین است که ایشان را متمایل به افراط و غرابت میکند... زن عمدتاً تمایل دارد که کوتاهترین و سریعترین راه را به سوی مقصودش برگزیند، و در کل، چشمش را آموزانده که تنها آنچه را به سودش است بنگرد... به همین دلیل است که در مورد عدالت نظر مردان صائبتر است و زنان نالایق و غیر قابل اعتمادند. تمام زنان، به جز عده ای معدود، اسیر هوا و هوسند. زیرا فقط زمان حال را میبینند و مهمترین کار خارجی آنان تماشای مغازهاست. به عقیدهی زنان وظیفهی مردان تحصیل پول است و وظیفهی آنها خرج آن. این است نظریهی آنان دربارهی اصل تقسیم کار. تنها جاذبهی جنسی میتواند ذهن مردی را چنان کور و کدر سازد که به سوی آنچه جنس لطیفش میخوانند کشیده شود. آنچه جنس لطیف نام داده اند، شانه هایی باریک و میانی پهن و ساقی کوتاه است، و تمامی راز زیبایی او در پس همین جاذبهی جنسی پنهان شده است. آرتور شوپنهاور در باب زنان
البته به شخصه چون زندگینامه اش رو میدونم در ارتباط با مادرش تجربیاتی داشته که باعث شد نظریات تندی بده. بانوانی که از خوندن این کتاب ناراحت شدید بعدش کتاب جنس دوم رو پیشنهاد میکنم بخونید میشوره میبره
البته با استدلالی که شما میکنید و ازش نتیجه میگیرید که ایشون "هر چه" گفته اشتباه بوده، میشه استدلال کرد که یک زن فمنیست هم ممکنه چه چیز هایی گفته باشه تو کتابش. :)
شوپنهاور به نظر من؛ نه فقط واقعبینترین، حقیقتجوترین و ژرفاندیشترین فیلسوف؛ بلکه به لحاظ هوش استدلالی، قدرت قضاوت نقادانه و توان تفکر منطقی خالص (بدون احساس، عاطفه، هیجان و سوگیری)؛ ابرنابغهترین نوابغ، در کل تاریخ مدون بشریت است.
ابرنابغهترین نوابغ ؟! ای بابا ! آخه کی تا حالا توو تاریخ اومده و خواهد اومد که ابرنابغهترین نوابغ بوده و باشه؟ ایشون اگر به قول شما هوش استدلالی و تفکر منطقی داشت و نابغهترین نوابغ بود اینقدر بد و بیراه به زنها نمیگفت.
چقدر نظرت به هیتلر نزدیکه او هم شوپنهاور رو بزرگترین نابغه میدونست
واقعا نمیخوام نظر بدی بدم ولی هرچی فکر میکنم در جامعه ما زنان دقیقا همون چیزی هستن که شوپنهاور میگه
وقتی جمع میبندی نشون میدی سطح شعور و درک و فهمت چقدره بیشترین قتلها و تجاوزها، ناامنی و ....مردها مرتکب میشن ولی بازم آدم حسابیها جمع نمیبندن
شک نکن دوست عزیز که تا بوده همین بوده
زدی تو خال دمت گرم
بهترین فیلسوفی که تونسته بی وفاترین ، بی شعورترین و آشغالترین موجود روی کره زمین که اسمش زن گذاشته اند رو بشناسه همین شوپنهاوره
فقط یه آدم روانی و رانده شده میتونه اینطور آشکارا مادر و خواهر و زنش رو آشغال بخونه . بفهم چی داری میگی مرتیکهی لاده.
ادای هوش و ذکاوت و عقلت میشه از زنها بد نمیخوردی که اینجوری بسوزی . اونم زندگینامه اش رو بخونی میفهمی چرا اون حرفها رو زده
درود خداوند بر شما... عالی گفتید، البته بایستی توجه داشت که همه اینگونه نیستند، اما متاسفانه تعبیر شما درباره بسیاری صحیح است به ویژه در جامعه امروزی.
پا ندادن بهت ؟
به نظرم شوپنهور بسیار با زنها رفت آمد داشته و باهاشون بوده که تونسته انقدر دقیق اون هارو بشناسه و همچین نظریات استادانه ای رو بیان کنه .
خیر . اتفاقا چون با مادرش مشکل داشته و در رابطه با زنان موفق نبوده، و ازدواج هم نکرده شناخت درستی نداشته و نظراتش درباره زنان مغرضانه، پر از عقده و... است
شوپنهاور ازدواج نکرده اما روابط جنسی نامشروع زیاد داشته
بهترین کتابی هست که تا حالا خوندم هرکی میخواد زنها رو بشناسه حتما بخونه😂
اگر شوپنهاور دم دست بود خودشو وکتابشو اتیش میزدم .
😂😂😂چی میگه اخه این
حتما تجربه و خاطره غم انگیزی از گذشته داشته که موجب این تفکر غلط شده و بعد هم تبدیل به عقاید اشتباه و از زبان یک فیلسوف بزرگ به چاپ رسیده
حقیقت تلخه عزیز
تجربهی تلخی که از زندگی با مادرش داشته مسبب چنین تفکری شده
فراموش نکنید همواره نزدیکترین حقیقت به واقعیت، تلخترین آن است... این را در کتاب از آثار استاد بزرگ شوپنهائر خواندم.
ذات واقعی شما زنا همینه دیگه قبول کن
هیس دخترها فریاد نمیزنند 😂