رمانی قدرتمند و به یاد ماندنی.
پژوهشی روانشناسانه.
با بینشی اخلاقی، شوخ طبعی های گزنده و قوه ی تخیل یک شاعر.
در اتاقی می خوابیدیم که زمانی سالن ورزش بود. روی کف چوبی لاک و الکل خورده سالن خطوط و دایره هایی دیده می شد که در گذشته برای مسابقات کشیده بودند. حلقه های تور بسکتبال هنوز بود، اما از خود تورها خبری نبود. دور تا دور سالن برای تماشاچی ها بالکن ساخته بودند. احساس می کردم بوی تند عرق، آمیخته به بوی شیرین آدامس و عطر دختران تماشاچی آن زمان در مشامم مانده است. در همین سالن مجالس رقص برپا می کرده اند. ضجه ای حزن انگیز، حلقه های گل کاغذی، آدمک های مقوایی و توپ چرخانی از آینه که گرد نور بر سر حضار در حال رقص می پاشید. سالن شاهد معاشقه های قدیمی، تنهایی و انتظار بود، انتظار برای چیزی بی شکل و بی نام. هنوز آن اشتیاق را به خاطر دارم، اشتیاق چیزی که همواره در شرف روی دادن بود.
آزادی بیش از یک نوع است. آزادی برای انجام کاری و آزادی از شر چیزی.
چه کسی می داند ذره ای از این اخبار واقعیت دارد یا خیر؟ و آن ها فقط تصاویر پیروزی هایشان را نشان مان می دهند، نه شکست هایشان. چه کسی است که طالب اخبار ناگوار باشد؟
سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.
یک رمان ماجرایی پر از سرگرمی و شوخی درباره ی سقوط احتمالی نژاد بشر
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
در این مقاله می خواهیم درباره ی معنی و مفهوم عبارتی بسیار آشنا اما به همان میزان اسرارآمیز و مبهم، یعنی «ادبیات گمانه زن» صحبت کنیم.
«داستان پادآرمانشهر» در قرن بیستم، ریشه در داستان های نویسندگانی دارد که به آرمانشهر باور داشتند. نویسندگانی مثل «اچ جی ولز» و «ویلیام موریس»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
داستان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اتوود است که با وجود انتقادهای فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.
مارگارت اتوود، بانویی شگفت انگیز است. مسیر حرفه ای او در نویسندگی، سابقه ای بیش از نیم قرن دارد و انواع و اقسام گونه های ادبی را شامل می شود.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
در میان همه ی قالب های ادبی، تنها ژانر علمی تخیلی است که به تغییر به عنوان هسته ی اصلی شکل دهنده ی روایت خود می نگرد و داستان را در محیط جدید و جذاب جامعه ای متفاوت نقل می کند.
جلد دو داره کتاب ؟🙌
دوستان کسی ترجمه نشر جمهوری رو اگه خونده نظرشو بده
بعضی از سبکها هستن که وقتی داری فیلم (یا سریالشون) رو میسازی یا داری رمان مینویسی توو اون سبک در واقع داری رو لبه تیغ راه میری یکی از این سبکها ، سبک پاد آرمانشهریه. سه رکن اصلی که یه رمان داره رو یادآوری میکنم : طرح داستانی ، شخصیت پردازی ، فضاسازی اگر حوصله ادامه خوندن کامنت رو ندارین یا ترس از اسپویل داستان دارین همین اول بگم سریال صد هیچ جلوتر از کتابه و من تماشا سریال رو توصیه میکنم. اعتراف میکنم ایده خوبی داشت و فضاسازی تا یه جاهایی خوبه اما اینکه بخوای فقط فضاسازی کنی فایده ای نداره. شخصیتها همه بلا استثنا منفعلن و این منفعلی اذیت میکنه. فضا خوبه اما طرح داستانی وجود نداره. اتمسفر فضای رمان قابلیتش رو داره که بتونی هشتصد صفحه داستان رو روایت کنی ، از کرکترهات سود ببری ، و یه پایان خوب رقم بزنی یه نتیجه درست هم به مخاطبت بدی ولی... اتوود اینکار رو نمیکنه.چرا؟ چون اتوود خلاقیتش صرفا در حد خلق این فضاست. وقتی بیش از حد به فضا بها بدی شخصیتها و طرح داستانی ضعیف میشه.این رمان در اون حدی که میگن شاهکار نیست. شاهکار1984 هست. از نظر شخصیت پردازی همونطور که گفتم غیر از اینکه شخصیتها منفعلن بی سود هم هستن. مثلا کتاب کوری با اون سبک بد روایت موفق شده بود یه فضایی رو خلق کنه که شخصیتهای خوب مکمل داستان باشن ولی ما توو سرگذشت ندیمه حتی یه تحلیل روانشناسی کرکتر هم نمیبینیم چه برسه به اینکه شخصیتها داستان رو جلو ببرن. از جایی به بعد مارگارت اتوود اینو فهمیده که غیر از فضای خوب چیزی نداره پس باید این فضا رو ذره ذره به مخاطب ارائه بده و همین باعث کند شدن ریتم داستان هم میشه به حدی که شما داستان رو نیمه ول میکنی. ریتم کتاب به حدی کند میشه که شما در طول سریال فقط قسمت اول نصف کتاب میشه. در کل بنظر من سریالش رو ببینید چون علاوه بر خوش ساختی و ریتم سریع ، ایده این رمان در اصل باید سریال باشه نه رمان. حقیقتا نمیدونم با چه توقع و تصوری برم سراغ کتاب شواهد🤦خریدش چه اشتباهی بود.
سرگذشت ندیمه شاهکاره و درست میگید متونست ۸۰۰ صفحه بشه این کتاب اما بازم میگم سرگذشت ندیمه شاهکاره و اگر با ترجمهی سهیل سمی خوندید و اینطوری در مورد کتاب دارید نظر میدید واقعا متاسفم براتون . این کتاب روایت خیلی از کشور هاست و قطعا مارگارت اتوود کارهای بهتری از اینم داره مثل آدمکش کور یا چشم گربه اما این با همهی آثارش فرق دارد و خیی توهین بزرگی به این کتاب کردید 😡😡😡😡🤬 حالا اوکی میگیم گریم سلیقهی کتاب دیگه اینطوری نیاید کتاب را بکوبید
ربطی به سلیقه نداره وقتی پارامترهای یه رمان خوب رو نداره و حتی متن ایراد و اشکال داره رمان ضعیفی هم نیست آشغاله دو حالته که طرف این کتاب رو میگیری : 1.از طرف انتشارات اومدی و داری من و بقیه کسانی که واقعیت این کتاب رو دیدن رو تخریب میکنی 2.کتاب خوب نخوندی که این آشغال رو شاهکار میبینی
آقای صالحی عزیز، به عنوان کسی که کتاب خونده، به نظرتون چنین ادبیاتی شایسته است؟ لازمه دست رنج به نویسنده را «آشغال» خطاب کنید؟!
درود بر شما.آیا شما دوست گرامی کتابی نوشته یا مقاله ای نوشتید که این طور به راحتی یک کتاب یک نویسنده رو میکوبید؟در ضمن کسی که با نظر جنابعالی مخالف میکند الزاما نه از طرف نشریه هست نه اینکه کتاب خوب نخونده عزیز
یه سوال داشتم از دوستانی که این کتاب رو خوندن؛کتابی که من گرفتم از انتشارات جمهوری هستش و کلا ۱۰۸ صفحه و انتشارات ققنوس ۴۶۴ صفحهست آیا سانسوری داره؟یا ممکنه بخاطر صفحه آرایی اینطوری شده باشه؟
قطعا سانسور داره عزیز دلم بهترین ترجمش ترجمه سهیل سمی است 😇
واقعا این کتاب،کتابی شاهکار است من درک نمیکنم یه سریهای رو که میگن این شاهکار در حد ۱۹۸۴ نیست! اوکی ۱۹۸۴ کتاب شاهکاری هست اما بازم با اینحال اتوود کارش معرکه است. پ.ن. راستی اولین که میگن فصل ۳ سرگذشت ندیمه براساس کتاب وصیتها است این تا یه جای یه درسته اما نه کل کتاب
اصلا به نظر من مقایسه کردن کتابا کار درستی نیست! این دو کتاب،از دو نویسنده مختلف با فرهنگای متفاوتن،چرا باید باهم مقایسه بشن؟!
دوست دا م
واقعا چرا با ۱۹۸۴ مقایسش میکنین؟اون کتاب شاهکار بود بی نظیر بود فوق العاده بود خط به خطش ولی این واقعا اینجور نبود اصلا پیوستگی نداشت خیلی وقتاهم چیزای اضافه گفته بود
با توجه به اینکه من اول سریال رو دیدم میشه گفت سریال تا حد زیادی به کتاب وفا دار بوده و تمام اتفاقات مهم درون کتاب رو در بستر سریال میبینید و جزو رکنهای اصلی هستش هم سریال هم کتاب بی نظیر بودند و من واقعا از کیفیت ترجمه و ویراستاری کتاب راضی بودم
این کتاب رو تازه تموم کردم...حقیقتش چندان لذت نبردم..حدود ۲۰۰-۲۵۰ ص اول برام حوصله سر بر و کند پیش میرفت..از اون به بعد کمی بهتر شد..فصل آخر برای فهم کتاب خوب بود..آثار دیگر ویرانشهری که خوندم مانند فارنهایت ۴۵۱ و ۱۹۸۴ رو خیلی بهتر میدونم..قصد دارم سریال سرگذشت ندیمه رو هم ببینم..حس میکنم در این مورد سریال خیلی بهتر از کتاب باشه.
عزیزم کسی زورت نکرده بشی چندین ساعت وقت با ارزش تو بزاری برای این کتاب. این کتاب شاهکاره اما وقتی میبینم کشش رو نداری نخون واقعا.
خیلی خوب بود :) ....
زیر همه کتابا همین جمله رو نوشتی، بسته دیگه
سرگذشت ندیمه کتاب دردناک و تاریکی بود که دوست ندارم در موردش حرف زیادی بزنم. اما دربارهی ساختار کتاب میشه گفت که این کتاب به همون اندازه که از لحاظ فضا سازی فوووق العاده ظاهر شده بود به همون اندازه در شخصیت پردازی ضعیف و ابتدایی عمل کرده بود. اون حس سکون و تعلیقی که تقربیا در نود درصد کتاب حاکم بود به قدری اثر گذار و القا کننده بود که خود من هم ناخود آگاه تحت تاثیر اون سکوت و سکون قرار میگرفتم جوری که موقع خوندن کتاب سعی میکردم هیچ سر و صدا یا حرکت اضافه ای نکنم
واو چه خوب توصیف کردین
شما چرا همه جا هستی😐 کتاب فانتزی،کلاسیک،ترسناک،کودک و نوجوان.چجوری همشونو خوندی؟اصلا خوندی؟!
همهی نظراتش مال شهریور و مهر ۱۴۰۱ فکر کنم یه نفر نیست ، یه گروهن
عزیزان ایشون دارند نظرشون رو میگن... چه کاریه سر این که خوندن نخوندن بحث میکنین.. بیاین راجع به کتاب حرف بزنیم، پیشنهاد بدیم.. فرهنگ کتابخونی رو گسترش بدیم.. شاید ایشون این کتاب هارو قبلا خونده داره نظرشو میگه.. اصلا یک خلاصهی کوتاه خونده.. در همهی مواردش به بحث این سایت مربوط نیست و جاش هم این جا نیست..
یعنی این قدر تو عمرتون کتاب نخوندین که براتون عجیبه یکی اینقدر کتاب خونده باشه! متأسفم که این قدر فرهنگ کتاب خونی کم رنگه که اگه ببینن یکی هم چند تا کتاب خونده چون خودشون نمیتونن بخونن و نخوندن این قدر تعجب میکنن!
روایت کتاب بسیار بسیار گیراست
اتفاقاتی افتاده بود، اما چند هفته بود که بلاتکلیف مانده بودیم. روزنامهها سانسور میشدند. بعضیهایشان بسته شدند. میگفتند به دلایل امنیتی است. پستهای ایست و بازرسی دایر شدند، و کارتهای شناسایی. همه با این وضع موافق بودند، چون معلوم بود که نمیتوان با اتکای به خود به اندازه کافی محتاط بود. میگفتند انتخابات جدیدی برگزار خواهد شد، اما تدارک و تمهید این کار به مدتی وقت نیاز دارد. (کتاب سرگذشت ندیمه – صفحه ۲۶۲)
سریالش بر اساس کتابشه؟ کتاب تکجلدیه؟
به پای 1984 نمیرسد.
مزخرفترین کتابی که تا بحال خواندم. ولی قلعه حیوانات فوق العاده بود.
محمد علی ۱۹۸۴ شاهکار و تو نمیفمیش
ترجمه حبیب گوهری راد رو اصلا نخونید. من خریدم و پشیمون شدم. ترجمهی شبیه به گوگل ترنسلیت. باعث شد من اصلا کتاب رو نخونم و ناتمام بذارم.
جدیدا خیلیا با گوگل ترنسلیت ترجمه میکنن.ناشر کسی رو ک مدرک درست حسابی نداره استخدام میکنه،اونم میزنه تو گوگل ترنسلیت.همشم بخاطر هزینه کمتر
نسخه فمنیستی رمان فاخر ۱۹۸۴ بهترین توصیف برای این کتابه
با کدوم ترجمه بخونم؟❓
قطعا سهیل سمی
سهیل سمی
جدا از موضوع اصلی کتاب که واقعا عالی نوشته شده و یادآور کتاب ۱۹۸۴ هست . احساسات زنانه و دل مشغولیهای کاراکتر اصلی به عنوان یک زن عالی بیان شده که اتفاقا این وضعیت و شرایط بسیار شبیه جایگاه و افکار زنان جامعه ماست
کی موجود میشه؟ من واقعا میخوام بخونمش ولی نمیخوام از جای دیگه سفارش بدم :(
کتاب جالبی است در فضای کتاب 1984 ترسیم فضای خفقان و مستبدانه ظاهرا کتاب هم براساس روایتی واقعی بوده
داره آینده رو به تصویر میکشه چطوری روایتی واقعیه آخه آینده آمریکاست تا حالا آمریکا اینطوری بوده؟
درسته روایت واقعی بوده خود اتوود هم گفته که قبلا در قالب گروهک هایی این اتفاقات افتاده تو اروپا و امریکا و از اونها الهام گرفته
سلام.نه.واقعی نبوده.
براساس روایت واقعی نبوده اما از واقعیت در بخشی از کتاب الهام گرفته و استفاده کرده
در کشورهای غربی و امریکایی.. از نظر جامعه شناسی و ساختار بعید نیست و ثابت شده است.. کتاب به شدت توصیه میشود