کتاب اشیاء کمیاب

Rare Objects
کد کتاب : 59155
مترجم :
شابک : 978-6004614221
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 432
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«کتلین تسارو» از نویسندگان پرفروش در ادبیات آمریکا

معرفی کتاب اشیاء کمیاب اثر کتلین تسارو

کتاب «اشیاء کمیاب» رمانی نوشته «کتلین تسارو» است که اولین بار در سال 2016 انتشار یافت. «میو فنینگ» به نیویورک رفت تا فرصتی برای تجربه یک زندگی بهتر را به دست آورد اما این ماجراجویی، کمتر از یک سال به طول انجامید و با بستری شدن او در یک آسایشگاه روانی به پایان رسید. «میو» اکنون به زادگاهش «بوستون» برگشته و برای این که اتفاقات نیویورک را پشت سر بگذارد، تصمیم می گیرد زندگی جدیدی برای خود بسازد. او موهای قرمزش را بلوند می کند، اسمش را به «می» تغییر می دهد تا کمتر ایرلندی به نظر برسد، و به عنوان فروشنده در عتیقه فروشی «وینشا و کسلر» استخدام می شود. وقتی «دایانا ون در لار» او را به خاطر حضور همزمانشان در آسایشگاه روانی به خاطر می آورد، نقاب هویت جدید «می» تا آستانه در هم شکستن پیش می رود. آن ها که به خاطر این راز، پیوندی را میان خود احساس می کنند، خیلی سریع به دوستان نزدیک هم تبدیل می شوند و اندکی بعد، «می» به حلقه های اجتماعی ثروتمندان در «بوستون» قدم می گذارد.

کتاب اشیاء کمیاب

کتلین تسارو
«کتلین تسارو» رمان نویسی آمریکایی است. او در «پنسیلوانیا» به دنیا آمد، و در دانشگاه «پیتزبورگ» و دانشگاه «کارنگی ملن» تحصیل کرد.
نکوداشت های کتاب اشیاء کمیاب
Tessaro’s complicated heroines will keep readers guessing until the final page.
قهرمان های زن پیچیده «تسارو»، مخاطبین را وادار خواهند کرد که تا صفحه آخر به حدس زدن ادامه دهند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A richly layered story with a beguiling heroine.
داستانی چندلایه با یک قهرمان زن جذاب.
Booklist Booklist

It will please Tessaro's fans as well as historical fiction readers.
این کتاب، برای طرفداران «تسارو» و همچنین مخاطبین داستان های تاریخی، رضایت بخش خواهد بود.
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب اشیاء کمیاب (لذت متن)
به گذشته نگاه کردن، کار خطرناکی است. زمان زیادی از وقتم را به مطالعه دوره های تاریخی گذرانده ام و به دنبال گنجینه های دنیاهای باستان گشته ام، ولی همیشه به این نتیجه رسیده ام که بهتر است آدم در زندگی فقط به جلو پیش برود و نگاهش را به پیش رو بدوزد.

گذشته چنان خشن و بی رحم است و داستان های گذشته چنان حساس، خام و عاری از هزاران خودفریبی واهی است که تعداد اندکی از ما توان دیدن خود بدون این خودفریبی ها را داریم.

ولی حتی با شرافت ترین انسان ها هم می توانند فراموش کنند. گذشته پیش روی ما معلق است، درست به معصومیت نخی آویزان از آستین. برای من همه چیز از چند خط در روزنامه ای محلی شروع شد.