این کتاب شامل پنج نمایشنامه از آثاز غلامحسین ساعدی نمایشنامه نویس تواناست. به نام های : « از پا نیفتاده ها »، « گرگ ها » ، « ننه انسی » ، « خانه ها را خراب کنید» و « بام ها و زیر بام ها ». که برخی از آن ها به کارگردانی جعفر والی در تلویزیون ایران اجرا شده است.
غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهر مراد، پزشک و نویسنده ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز مینوشت و با بهرام بیضایی و اکبر رادی از نمایشنامهنویسان زبان فارسی بهشمار میرود. براساس مجموعه هشت داستان عزاداران بیل فیلم گاو ساخته شد.غلامحسین ساعدی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشتهٔ ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس) با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز مینوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامهنویسان زبان فارسی بهشمار میرفت.
ساعدی در ادبیات و اندیشهٔ سیاسی از پیروان جلال آل احمد بهشمار میرفت؛ و از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست.
ساعدی در زمینههای مختلف ادبی از جمله داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی فعالیت داشت. از آثار برجسته او میتوان به نمایشنامه «چوب بهدستهای ورزیل» و مجموعه داستان «عزاداران بیل» اشاره کرد. فیلمهای مشهوری مانند «گاو» و «دایره مینا» بر اساس نوشتههای او ساخته شدهاند. وی همچنین از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران بود و در شبهای شعر گوته در پاییز ۱۳۵۶ به عنوان سخنران اصلی حضور داشت.
ساعدی به عنوان نویسندهای صاحب سبک در ادبیات ایران شناخته میشود. آثار او ترکیبی از واقعگرایی اجتماعی و عناصر وهمآلود است که به ایجاد فضایی تلخ و مرموز منجر میشود. او با استفاده از واقعگرایی جادویی، واقعیتهای اجتماعی را با عناصر خیالی در هم میآمیخت تا به عمق مسائل جامعه نفوذ کند. نثر او محاورهای و عامیانه است که با بهرهگیری از لغات و اصطلاحات محلی، به شخصیتها و دیالوگهایش زندگی میبخشد. این سبک نوشتاری به او امکان میداد تا با زبانی ساده و قابل فهم، به نقد مسائل پیچیده اجتماعی و فرهنگی بپردازد.
ساعدی در خلق دیالوگهای زنده و پویا مهارت داشت و از آنها برای پیشبرد داستان و تعمیق شخصیتها بهره میبرد. تجربیات او به عنوان روانپزشک نیز در آثارش منعکس شده و به تحلیل روانشناختی شخصیتها کمک میکرد. فضاسازیهای او اغلب تلخ و بر مبنای فقر اقتصادی و فرهنگی است که به ایجاد حس همذاتپنداری در خواننده منجر میشود.
ننه انسی این چیه؟… [پول را چنگ می زند و بعد به دستهایش نگاه می کند.] خون؟… این خون چیه؟ اسماعیل [دستپاچه] چیزی نیس… می شورم، همین الان می شورم، [طرف سطل آب می رود. ننه انسی سطل را با عجله برمی دارد.] ننه انسی گردن زدی و مزدشو آوردی برای من؟ اسماعیل من… من گردن نزدم. ننه انسی پس چرا این پولا خونیه؟ اسماعیل میرغضب گردن زد، من فقط صدقه ها را جمع کردم، پول هایی رو که تو سفره ریخته بودن. ننه انسی تو پسرم نیستی، خدا مرگت بده، شیری که بهت دادم حرومت باشه. تو گرگی، گرگ! [چوبی برمی دارد و به اسماعیل حمله می کند و با فریاد] گرگ… گرگ! من پسر نمی خوام! من جلاد نمی خوام! [چوب را زمین می اندازد و به طرف کیسۀ سیب زمینی می رود و تند تند سیب زمینی ها را طرف اسماعیل پرت می کند. از هر گوشۀ میدان، از پشت بام ها عده ای مادر و پسر را سنگسار می کنند.]
نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
شش نمایشنامه ازدوران مشرطیت که حوادث ذکر شده و بیشتر شخصیتها سندیت تاریخی دارد و داستانها با استفاده از واقعیتهای تاریخی نگاشته شده وفضای آن دوران را به خوبی ترسیم میکند
این نمایشنامهها در واقع درباره زندگی مردمی هست که در زمان مشروطه زندگی میکردند. موضوعات جالبی در زندگی این افراد رخ میده که ساعدی به خوبی تونسته این اتفاقات رو در نمایشنامهها بگنجاند.