1. خانه
  2. /
  3. کتاب مار در معبد

کتاب مار در معبد

3.5 از 1 رأی

کتاب مار در معبد

Snake in the temple
انتشارات: نگاه
٪15
95000
80750
معرفی کتاب مار در معبد
غلامحسین ساعدی نویسنده پرکار ایرانی بود. او بیش از چهل کتاب منتشر کرد که نشان‌دهنده استعدادهای او در ژانرهای داستانی مانند: درام، رمان، فیلمنامه و داستان کوتاه. بسیاری فیلمنامه گاو (گاو) فیلم ۱۹۶۹ داریوش مهرجویی را اثر بزرگ ساعدی می دانند که موج نو سینمای ایران را آغاز کرد. پس از انقلاب 1357 و تبعید متعاقب آن، او با وجود مهاجرت ایرانیان که ناخواسته بخشی از آن شد، در صحنه ادبیات فارسی نقش مهمی را حفظ کرد. او تا زمان مرگش در پاریس به دلیل افسردگی و اعتیاد به الکل، یکی از برجسته ترین و پرکارترین نویسندگان و روشنفکران ایرانی در سطح بین المللی باقی ماند. ساعدی در سال 1341 در مدرسه بدر به دبستان رفت. دوره متوسطه را در سال 1948 در مدرسه منصور آغاز کرد اما بعد به مدرسه حکمت منتقل شد. در سال 1954 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و در همان سال وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز شد (امروزه دانشکده پزشکی دانشگاه مستقل علوم پزشکی تبریز است). در سال 1341 در دانشگاه تهران (دانشکده پزشکی امروز دانشگاه مستقل علوم پزشکی تهران) برای تکمیل تخصص پزشکی خود در رشته روانپزشکی ثبت نام کرد و در عین حال دوره دستیاری پزشکی خود را در بیمارستان روزبه گذراند. کتاب «مار در معبد» یکی از نمایشنامه‌های معروف «غلامحسین ساعدی‌» نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایران است. این نمایش‌نامه شامل چهار پرده است و داستان یک افشاگری در میان یک جامعه‌ی عقب‌مانده است. مردم شهر این نمایش‌نامه در آرزوی تحقق رویاهایشان تمام مال و ثروتشان را در اختیار سوداگری قرار می‌دهند درحالی‌که با کلاه‌برداری آن مرد مواجه می‌شوند. این جماعت که از تاجر، معلم، عکاس و نانوا هستند به حاکم شهر مراجعه می‌کنند تا راه‌حلی بیابند. آن‌ها به همراه مأموران حکومت به خانه‌ی سوداگر می‌روند که در آنجا با پادوهای چاپلوسش روبه‌رو می‌شوند. همسر سوداگر منکر حضور او در خانه می‌شود ولی مأموران به داخل خانه می‌روند. جست‌وجو در پی سوداگر باهوش از سوی حکومت ادامه‌ی نمایش را پیش می‌برد.
درباره غلامحسین ساعدی
درباره غلامحسین ساعدی

غلامحسین ساعدی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشتهٔ ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس) با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز می‌نوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی به‌شمار می‌رفت.
ساعدی در ادبیات و اندیشهٔ سیاسی از پیروان جلال آل احمد به‌شمار می‌رفت؛ و از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست.

ساعدی در زمینه‌های مختلف ادبی از جمله داستان‌نویسی، نمایش‌نامه‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی فعالیت داشت. از آثار برجسته او می‌توان به نمایش‌نامه «چوب به‌دست‌های ورزیل» و مجموعه داستان «عزاداران بیل» اشاره کرد. فیلم‌های مشهوری مانند «گاو» و «دایره مینا» بر اساس نوشته‌های او ساخته شده‌اند. وی همچنین از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران بود و در شب‌های شعر گوته در پاییز ۱۳۵۶ به عنوان سخنران اصلی حضور داشت.

ساعدی به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک در ادبیات ایران شناخته می‌شود. آثار او ترکیبی از واقع‌گرایی اجتماعی و عناصر وهم‌آلود است که به ایجاد فضایی تلخ و مرموز منجر می‌شود. او با استفاده از واقع‌گرایی جادویی، واقعیت‌های اجتماعی را با عناصر خیالی در هم می‌آمیخت تا به عمق مسائل جامعه نفوذ کند. نثر او محاوره‌ای و عامیانه است که با بهره‌گیری از لغات و اصطلاحات محلی، به شخصیت‌ها و دیالوگ‌هایش زندگی می‌بخشد. این سبک نوشتاری به او امکان می‌داد تا با زبانی ساده و قابل فهم، به نقد مسائل پیچیده اجتماعی و فرهنگی بپردازد. 

ساعدی در خلق دیالوگ‌های زنده و پویا مهارت داشت و از آن‌ها برای پیشبرد داستان و تعمیق شخصیت‌ها بهره می‌برد. تجربیات او به عنوان روان‌پزشک نیز در آثارش منعکس شده و به تحلیل روان‌شناختی شخصیت‌ها کمک می‌کرد. فضاسازی‌های او اغلب تلخ و بر مبنای فقر اقتصادی و فرهنگی است که به ایجاد حس همذات‌پنداری در خواننده منجر می‌شود. 



قسمت هایی از کتاب مار در معبد

تاجر: قراره با ده تا از اینا آذوقه مجانی به ملت بده. معلم: بنده سی تا خریدم به شرط این که علاوه بر آذوقه مشکل پوشاک خانواده ام رو حل بکنه. عکاس: به من گفته بود یه کاری می کنم که از دربه دری خلاص بشی. دیگه دوره گردی رو بذاری کنار. بقال: به منم خیلی قول ها داده بود. مثلا گفته بود تو خیابون اصلی یه دکون دو دهنه برام می گیره. قصاب: به همه از این قول ها داده. نانوا: من تمام سرمایه مو دادم و همه چیز مو گرو گذاشتم و همه اش از اینا خریدم. تاجر: حالا همه رو سر می دوونه یک سال تمام، یک سال تمامه که هی امروز فردا می کنه، امروز و فردا. معلم: همه رو عاجز کرده. جماعت: بیچاره شدیم، عاجز شدیم، از زندگی افتادیم. تاجر: (یک قدم به طرف مامورین می رود) حالا شما رو آوردیم که تکلیف ما رو روشن بکنین. معلم: تکلیف یه همچو کلاهبردار و کلاش معلومه دیگه. باید آقایون مامورین جلبش کنن. قصاب: جلبش کنن چیه؟ باهاس بگیرنش. باهاس ببرنش زندون شقه اش بکنن، به قناره بکشنش. پیرزن: (رو به مامورین) الهی خیر از جوونی تون ببینین، اول پولای مارو بگیرین و بعد هر بلایی می خواین سرش بیارین. جماعت: اول پولا، اول پولای ما. مامورین که تا آن لحظه ساکت ایستاده بودند با هم حرکت می کنند و جلو می آیند. مأمور اول: (به پادوی اول) اربابت کجاست؟ پادوی اول: (ترسیده و با خنده چاکرانه) ارباب؟... هه هه هه. مأمور اول: گفتم اربابت کجاست؟ پادوی اول: کدوم ارباب؟ مأمور اول: چندتا ارباب داری؟ همون که بهت نون می ده و تورو گذاشته این جا که گوش مردمو ببری؛ حالا کجاس؟ پادوی اول: هه هه هه... نمی دونم. مأمور دوم: (به پادوی دوم) تو چی؟ تو می دونی کجاس؟ پادوی دوم: کی؟ مأمور دوم: (با نعره) رئیست، اربابت. همون که این کلک ها رو راه انداخته. پادوی دوم: رئیس؟ ارباب؟ (به پادوی اول) تو می دونی رئیس کجاس؟ تاجر: دارن بازی درمی آرن پدرسوخته ها. معلم: این کار همیشگی شونه، خواهش می کنم شما گول تشبثات اینا رو نخورین. تاجر: حتما الانه نشسته تو خونه ش (اشاره به داخل خونه) و داره به ریش ما می خنده. معلم: مدت هاس کسی روئیتش نکرده، خودشو قایم می کنه. پادوی اول: خونه نیس، والله خونه نیس. پادوی دوم: رفته بیرون به خدا، رفته بیرون. مأمور اول: (پادوی اول را هل می دهد.) راه وا کن و گمشو. مأمور دوم: (پادوی دوم را هل می دهد) برو کنار مرتیکه. مامورین وارد خانه می شوند. پادوها ترسیده به دو گوشه خانه چسبیده اند. همه ساکت و بی حرکت چشم به در دارند. صدای جیغ زن از داخل خانه. می خواین؟ خونه نیستش، چه کار می کنین؟ چه کارش دارین؟ دست از سرش وردارین ولش بکنین.

مقالات مرتبط با کتاب مار در معبد
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
ادامه مقاله
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری

نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند

مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم

در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.

نظر کاربران در مورد "کتاب مار در معبد"
4 نظر تا این لحظه ثبت شده است

آثار ساعدی رو که می‌خونی انگار داری اوضاع و احوال فعلی مملکت و جامعه رو می‌خونی. میگن این از معجزات آثار سیاسیه.

1401/06/20 | توسطImfarza
1
|

م.ش این کتاب بسیار خواندنی در حال و احوال جوامعی است که تاریخ نمی‌خوانند و از سرنوشت گذشتگان خود خبر ندارند.متنی بسیار جذاب با جملاتی برنده

1400/03/31 | توسطمسعود شکوهی
0
|

در این نمایشنامه ساده لوحی و جهالت مردمی نشون داده میشه که به راحتی فریب حاکمان را میخورند. نمایشنامه خلاقانه نوشته شده و خواندنش لذت بخش هست.

1399/06/20 | توسطسمیرا ستوده
3
|

خوندن نمایشنامه مار در معبد که همچنان در مورد وضع و حال کنونی ایرانیان صدق میکنه بسیار توصیه میشه. حاکم: اما تو جیب یه مشت فقیر و بیچاره را خالی کرده ای سوداگر: خودشون می‌خواستند حاکم: چطور خودشون می‌خواستند؟ سوداگر: از بس طمعکارند قربان من این طبع طمعکاری را در توده مردم خوب فهمیده بودم. فهمیده بودم که عوام الناس را چه راحت و آسون می‌شه گول زد. با چه چیزایی می‌شه امیدوار کرد. آینده درخشان، روزهای طلایی، سعادت فرداها را برای کیا ساخته اند قربان؟

1399/04/17 | توسطم. حسینی
1
|