1. خانه
  2. /
  3. کتاب چوب بدستهای ورزیل

کتاب چوب بدستهای ورزیل

3 از 1 رأی

کتاب چوب بدستهای ورزیل

Choob Bedast haye Varzil
انتشارات: نگاه
٪10
120000
108000
معرفی کتاب چوب بدستهای ورزیل
"چوب بدستهای ورزیل" اثر جاودانه ای است از "غلامحسین ساعدی" ملقب به "گوهرمراد" که در آن به خوبی، دیدگاه نویسنده را نسبت به حضور بیگانگان در کشور، به تصویر می کشد. "چوب بدستهای ورزیل" قصه ی مردم یک روستا است که زمین های کشاورزی شان، که در واقع یگانه دارایی و سرمایه ی این مردم است، توسط گرازها مورد حمله قرار گرفته است و حال آن ها باید فکر چاره ای باشند.
در شروع نمایش نامه با شخصیتی به نام "محرم" مواجهیم که همه ی محصولش، طعمه ی گراز شده و نه تنها سایر اهالی روستا به فکر کمک برای عبور او از این بحران نیستند، بلکه اعتقاد دارند حتما عملی از محرم سر زده که گرازها به زمین های او حمله کرده اند. این اتفاق سبب می شود تا محرم خود را در میان این اهالی تنها ببیند و بفهمد که زبان و درد مشترکی با آن ها ندارد؛ پس در قبای یک عاقل دیوانه نظیر بهلول درآمده و در طول نمایش نامه ی "چوب بدستهای ورزیل"، با زبان اشاره و کنایه، اشتباهات اهالی را به آنان گوشزد می کند؛ اما کجاست گوش شنوایی؟
خیلی زود مشکل همه گیر می شود و مردم روستا هرچه می کنند نمی توانند گرازها را فراری دهند؛ پس تصمیم می گیرند به روستای مجاور رفته و از آن ها طلب مشورت و یاری کنند. در آنجا شخصیتی به نام "موسیو" وارد داستان می شود که راه حلی به اهالی روستا پیشنهاد می کند و آنان غافل از اینکه این راه حل، مشکل جدید و بزرگ تری برایشان خواهد بود، آن را می پذیرند. این نمایش نامه، آیینه ی نگرانی های "غلامحسین ساعدی" در برابر اشغال و استثمار است و به شکلی نمادین و درخشان، خطاها و رنج های مردم را نشان می دهد.
درباره غلامحسین ساعدی
درباره غلامحسین ساعدی

غلامحسین ساعدی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشتهٔ ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس) با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز می‌نوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی به‌شمار می‌رفت.
ساعدی در ادبیات و اندیشهٔ سیاسی از پیروان جلال آل احمد به‌شمار می‌رفت؛ و از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست.

ساعدی در زمینه‌های مختلف ادبی از جمله داستان‌نویسی، نمایش‌نامه‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی فعالیت داشت. از آثار برجسته او می‌توان به نمایش‌نامه «چوب به‌دست‌های ورزیل» و مجموعه داستان «عزاداران بیل» اشاره کرد. فیلم‌های مشهوری مانند «گاو» و «دایره مینا» بر اساس نوشته‌های او ساخته شده‌اند. وی همچنین از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران بود و در شب‌های شعر گوته در پاییز ۱۳۵۶ به عنوان سخنران اصلی حضور داشت.

ساعدی به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک در ادبیات ایران شناخته می‌شود. آثار او ترکیبی از واقع‌گرایی اجتماعی و عناصر وهم‌آلود است که به ایجاد فضایی تلخ و مرموز منجر می‌شود. او با استفاده از واقع‌گرایی جادویی، واقعیت‌های اجتماعی را با عناصر خیالی در هم می‌آمیخت تا به عمق مسائل جامعه نفوذ کند. نثر او محاوره‌ای و عامیانه است که با بهره‌گیری از لغات و اصطلاحات محلی، به شخصیت‌ها و دیالوگ‌هایش زندگی می‌بخشد. این سبک نوشتاری به او امکان می‌داد تا با زبانی ساده و قابل فهم، به نقد مسائل پیچیده اجتماعی و فرهنگی بپردازد. 

ساعدی در خلق دیالوگ‌های زنده و پویا مهارت داشت و از آن‌ها برای پیشبرد داستان و تعمیق شخصیت‌ها بهره می‌برد. تجربیات او به عنوان روان‌پزشک نیز در آثارش منعکس شده و به تحلیل روان‌شناختی شخصیت‌ها کمک می‌کرد. فضاسازی‌های او اغلب تلخ و بر مبنای فقر اقتصادی و فرهنگی است که به ایجاد حس همذات‌پنداری در خواننده منجر می‌شود. 



قسمت هایی از کتاب چوب بدستهای ورزیل

عبدالله: تنها چاره همینه. باید به درگاه خودش متوسل بشیم. چاره ساز اونه… از من و تو چی ساخته اس؟ باید نذر و نیاز کنیم… توسل کنیم! اسدالله: اینا درست… اما خدا که نمی آد گرازا رو بتارونه بابا… اون به من و تو دست داده که خودمون این کارو بکنیم… مگه نه مش ستار؟ مش ستار: [که مشغول پاک کردن کفش است و حواسش نیست.] هرچی شما بگین… شما وکیل من. [همه می خندند]

صحنه خالی است. صدای خروپف شکارچی ها بلندتر از صحنه قبل مرتب از ساختمان به گوش می رسد. صدای ماشین شنیده می شود که ترمز می کند. چند لحظه بعد محرم از کوچه چپ عقبی پیدا می شود، می آید و می ایستد و گوش می دهد. صدای خروپف، آهنگ مخصوصی پیدا می کند. محرم با تعجب به بالا نگاه می کند. مسیو از کوچه راست عقبی وارد می شود. مسیو: همشهری ... سالام ... سالام! محرم: تویی پیرمرد؟ مسیو: آره منم... پس اینا کجان؟... هیچ کس پیداش نیس؟ ... کجا رفتن؟ محرم: ] جلو می آید. چی کارشون داری؟ مسیو: کارشون دارم! محرم: همه شون رفتن صحرا. مسیو: من الان از اونجا میام ... کسی نبود؟ محرم: پس حتمآ رفته ان خونه هاشون. مسیو: خونه هاشون؟ ... واسه چی؟ محرم: رفتن تو مطبخ ها ... پای اجاق ها ... مسیو: که چی کار کنن؟ محرم: یعنی تو نمیدونی؟ مسیو: نه، چه میدونم؟ محرم: از دور که میومدی، ندیدی چه دودی از ورزیل بالا میره؟ مسیو: ] به اطراف و آسمان نگاه می کند. دود؟] عینکش را برمی دارد و آسمان را نگاه می کند. ها ... دود خیلی زیاد شده ... دود چرا زیاد شده؟

مقالات مرتبط با کتاب چوب بدستهای ورزیل
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
ادامه مقاله
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری

نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند

مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم
مسیر پر فراز و نشیب نمایشنامه ها در قرن بیستم

در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.

نظر کاربران در مورد "کتاب چوب بدستهای ورزیل"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

چوبدستهای ورزیل رو همه ایرانی‌ها باید بخونن. حکایت ماست. تیاترشو رو باید همه جا اجرا کرد.

1401/11/12 | توسطکاربر سایت
3
|

بی نظیر بود . حتما حتما بخوانید

1401/07/27 | توسطفرهاد مطاعی
0
|

یک نفس خواندمش چقدر ساعدی زیبا و روان خرافه، حقارت، جهل و ترس را بیان کرده بود. به شدت پیشنهادش میکنم👌

1401/06/20 | توسطImfarza
0
|

چوب به دستهای ورزیل به نوعی گرته برداری از کتاب قلعه‌ی حیوانات هست.در رمان اورول حیوانات بر علیه آقای جونزدر مزرعه قیام میکنند که زندگیِ مرفه و آزادانه‌تری رو دنبال کنند اما بعد از شورش و گذشت زمان روشن میشه که در واقع این آقای جونز نیست که مرکز ظلم و فساده، این ماهیتِ قدرت و تاریخ انقلابهاست که منجر به انحراف و استحاله میشه.در چوب به دستهای ورزیل هم ساکنین روستا برای رهایی از شرِ خوکها به شکارچی‌های قلچماق متوسل میشن اما انقراضِ خوکها به معنای رهایی از شر نیست ، چون شکارچی هااز خوکها مضرترند!

1400/10/09 | توسطسهراب محمدبیگی
0
|
پاسخ ها

خوک نبودند، گراز بودند.

1401/11/17|توسطحسن فراهانی
1

در این نمایشنامه هم ساعدی به خوبی تونسته جهل و خرافات رو که موجب بدبختی مردم میشه به تصویر بکشه

1399/07/26 | توسطسمیرا ستوده
1
|

چوب بدستهای وَرَزیل روایت مردم روستایی است که از شر حمله گرازها به فکر چاره افتاده اند و مستاصل از پیدا کردن پاسخ رو به اجنبی‌ها آورده اند و آنچه در نهایت برایشان مانده است رنج از دست دادن همه دار و ندارشان است. خرافاتی بودن، جبر گرایی در این نمایشنامه به خوبی نشون داده میشه. بخشی از کتاب بعضی‌ها این جورین، وقتی یه نیش می‌خورن، فکر می‌کنن اگه دیگرونم نیش بخورن، درد اونا کمتر می‌شه...!

1399/04/19 | توسطم. حسینی
0
|