"خانه روشنی" مجموعه ای است متشکل از پنج نمایش نامه به قلم "غلامحسین ساعدی"، به نام های "دعوت"، "دست بالای دست"، "خوشا به حال بردباران"، "پیام زن دانا" و نمایش نامه ی "خانه روشنی" که عنوان کتاب از آن برگرفته شده است.
نمایش نامه ی "دعوت"، داستان دختری است سی ساله که خود را برای یک "دعوت" مهم آماده می کند. او کل روز را در آراستن ظاهر و رسیدگی به سر و وضع خود سپری می کند تا اینکه نهایتا هنگام خروج از خانه، متوجه می شود که مکان مهمانی را یادش رفته و این ممکن است همه ی داستان نباشد. "دست بالای دست" به صحنه ی نهایی از زندگی یک مرد می پردازد که همه چیز و همه کس را ترک گفته تا با خودش تنها باشد اما بقیه همچنان با روش خودشان در تلاشند که او را به زندگی برگردانند. "خوشا به حال بردباران" قصه ی یک زوج مسن و ناتوان است که قابلیت انجام کارهای روزمره شان را نیز از دست داده اند و حال به دنبال یک خدمتکار برای انجام کارهایشان می گردند؛ این احساس ترس و نیاز آنقدر آن ها را به دختر خدمتکاری که پیدا می کنند، وابسته می کند که سرانجام ناخوشایندی را نصیبشان خواهد کرد.
"پیام زن دانا" داستان شیخی است که در حجله ی خود از هر سن و رنگ و نژادی، زنی اختیار کرده اما اکنون به دنبال زنی است دانا و دلیر و مشخصا این زن، به راحتی پا به حجله ی شیخ نمی گذارد. نهایتا داستان "خانه روشنی"، پایان بخش این مجموعه به قلم "غلامحسین ساعدی" است که در آن پزشکان از درمان تیمساری با بدن نیمه فلج ناامید شده اند و پای یک پزشک نظامی به بالین وی باز می شود که وعده ی بهبودی به او می دهد؛ اما آیا این وعده به وقوع می پیوندد؟
کتاب خانه روشنی