جذاب، مسحورکننده و فراموش نشدنی.
حیرت انگیز.
سرشار از صحنه های پیچیده و زیبا، پر از طرح و رنگ.
قایق که به حوضچه وارد شد دو اتومبیل با موتور روشن زیر باران منتظر بودند. من گوش به فرمان بودم، اما آقای شولتس دختر را که نامش لولا نبود در عقب اتومبیل اول چپاند و کنار او نشست و در را با صدا بست و من مستاصل دنبال «ایروینگ» به طرف اتومبیل دوم راه افتادم و بعد از او سوار شدم. از بخت خوش من اتومبیل یک ترک داشت. به عقب که نگاه کردم سه تا هیکل دیدم که شانه به شانه نشسته بودند. ایروینگ با اورکت و کلاه شاپو، مثل بقیه که به بیرون زل زده بودند، با نگاه و از بالای سر راننده و مرد بغل دستش اتومبیل جلو را دنبال می کرد.
به من می گفت کسب جنایت مثل هر کسب دیگری باید صاحبش مدام بالای سرش باشد تا امورش بگردد، چون که هیچ کس مثل صاحب کار دلش برای کار نسوخته، وظیفه اوست که جریان سود را برقرار کند، همه افراد را روی پنجه پاشان نگه دارد.
ساندویچ شدن بین این آدم های مسلح دست به یراق حال خوشایندی نبود. دلم می خواست جلوی چشم آقای شولتس باشم یا به حال خود رها شوم مثلا در «خیابان سوم ای ال»، تنها در یک واگن و خواندن تبلیغات در سوسوی لامپ ها وقتی که واگن تلک تلک خیابان ها را تا آخر «برانکس» می پیمود.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
ای. ال. دکتروف، نویسنده ی دوازده رمان، سه مجموعه ی داستان کوتاه و یک نمایشنامه در کنار مقالات و نقدهایی درباره ی ادبیات و سیاست است و به خاطر اصالت، مهارت و بی پروایی تخیلش به شدت ستوده شده است.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
دکتروف رمانی خلق می کند که با وجود دارا بودن عناصر پست مدرنی، خوش خوان، جذاب و روان است. در این اثر از ابهام نویسی و یا پیچیده گویی خبری نیست.
کتاب خوبیه و ارزش خوندن داره . ترجمه کتاب هم که نیاز به گفتن نداره . ترجمه دریابندری بسیار خوشخوان بود
موقع خوندن کتاب حس میکردم عزیزترین آدم زندگیم، رفته میون یه مشت گانگستر و خلاف کار. این دلنگرونیم برای بیلی باتگیت یعنی شخصیت پردازی کتاب عالی بود. کتاب پر از تصویرهای جون دار و قشنگ بود. تصویر هایی که حداقل من هیچ وقت فراموششون نمیکنم. از خوندش واقعا لذت بردم. کتاب شیرین و قشنگی بود :)))
جون من راست میگی پس برم بخرمش
ممنون از معرفی شما بابت کتاب
عزیزترین آدم زندگیت رفته بین یه مشن خلافکار؟ خدایا این نظرات عجیب و غریب از کجا میان🤣 بخدا قسم اگه شما اینو خونده باشی، مثل باقی نظرات عجیبت بین بقیهی کتابها