در تمام نمایشنامه های پینتر، رویدادهای به ظاهر ساده با معنایی ژرف متعالی می شوند.
بالابر اتاق، از مهارت پینتر در خلق آثار نمایشی جذاب و منحصربه فرد پرده برمی دارد.
اتاق از مناظر مختلفی به موضوعات ترس، خشونت و خودفریبی می پردازد.
خوبه که ما توی اون زیرزمین نمور نیستیم، این جا راحتیم. بیرون خیلی سرده، خوبه که ما توی این اتاق گرم ایم.
اما ما نتونستیم با حبس کردن خودمون تو اتاق، دور از ترس هامون زندگی کنیم. نتونستیم از فکر کردن به سرمای اون بیرون دست برداریم. ما نتونستیم با تاریکی اون زیرزمین نمور کنار بیایم. ما برای خوشحال بودن از داشتن اون اتاق گرم و امن، همیشه از سرما و نا امنی حرف زدیم. ما توی اون اتاق، با ترس از تاریکی، روشنایی رو نابود کردیم. ما توی اتاق شماره ی هفت، زندگی رو فقط در مقابل مرگ ستایش می کردیم. راستی، شماره ی اتاق شما چند بود؟
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
اگرچه شروع «تئاتر ابزورد» اغلب در آثار آوانگارد مربوط به دهه های 1920 و 1930 در نظر گرفته می شود، خاستگاه های آن در حقیقت به مدت ها قبل باز می گردد.
اصلی ترین موضوعی که پینتر با آن زندگی می کرد و به آن می پرداخت، «بیگانگی انسان» بود.
مطالعه ی آثار مدرن به صخره نوردیِ ذهن تشبیه شده است. مدرنیسم به مخاطبی فعال و کنش گر نیاز دارد و خواننده ی اثر برای درک مفهوم آن، باید از ذهن خود کار بکشد.