1. خانه
  2. /
  3. کتاب بامداد خمار

کتاب بامداد خمار

3.8 از 8 رأی

کتاب بامداد خمار

Drunkard Morning
انتشارات: البرز
٪5
395000
375250
معرفی کتاب بامداد خمار
از رنج پایداری که به بامداد خمار تشبیه شده است، فتانه حاج سید جوادی با نام هنری پروین، داستانی به عمل آورده که تا کنون بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده و به زبان های ایتالیایی، یونانی و آلمانی بازگردانی شده است. سودابه دختر جوان و سرکشی است که در آستانه ی تصمیمی سرنوشت ساز برای زندگی اش قرار دارد. روحیه ی متلاطم و احساساتی او سبب شده تا پدر و مادرش نگران تصمیم گیری زودهنگام و عجولانه اش باشند؛ علی الخصوص که سودابه، آیینه ی تمام نمای عمه اش محبوبه است و محبوبه نیز روزگاری با یک تصمیم آتشین، هستی خود را زیر و زبر کرد. حالا محبوبه آهی سرد روانه ی قاب خاک خورده ی آن عشق دیرین می کند تا گرد و غبار نسیان از آن بلند شده و سودابه بتواند جزییات عشق سودا زده ی او را با چاشنی حسرت و سرخوردگی ببیند.
محبوبه، پری روییست سرکش از خانواده ای اعیانی در نخستین سال های سلطنت رضا شاه پهلوی که شیطنت و سر به هوایی اش او را در دام عشق رحیم، شاگرد نجاری با روحیه ی یاغی گرفتار می سازد. خوی آزاد و وحشی رحیم، محبوبه را که در تمام زندگی اش با مردان اشرافی و خشک رفتار، سر و کار داشته به خود جذب می کند و دخترک چنان شیفته ی کشف تازه ی خود در ماورای زندگی اعیانی می شود که چشمانش را بر تمام اختلافات طبقاتی و رفتارهایی که نشانگر ضعف فرهنگی و اجتماعی رحیم و خانواده ی اوست می بندد. این چشم پوشی و سهل انگاری، بلایی جانسوز می شود که عشق و جوانی محبوبه را خاکستر ساخته و او را در ورطه ی گرفتاری ها و بدبختی ها غرق می کند. ماجرای این عشق آتشین و نبردهای محبوبه برای فرار از حلقه ی سوزان آن، داستانیست عبرت آموز برای دختران جوانی که سرخوش و بی احتیاط تصمیم به سقوط آزاد در دره ی عشقی ناشناخته می گیرند.
درباره فتانه حاج سیدجوادی
درباره فتانه حاج سیدجوادی
فتانه حاج سیدجوادی (زادهٔ ۱۳۲۴ در کازرون) رمان‌نویس ایرانی است. رمان پرفروش او، بامداد خمار بیش از 50 بار در ایران تجدید چاپ شد.
بامداد خمار یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های معاصر ایران است و به همین دلیل از ادبیات عامه‌پسند می‌باشد. این رمان با بحث‌های داغ و نقدهای بسیار روبه‌رو شد. از معروف‌ترین موافقان این رمان می‌توان به نجف دریابندری اشاره کرد که مطلبی در دفاع از بامداد خمار نوشت. مطلب با واکنش تند هوشنگ گلشیری در رد نظر نجف دریابندری و بی‌مایه خواندن رمان در ماهنامه آدینه پاسخ داده شد. برخی دیگر از موافقان بامداد خمار، آن را برای مقولهٔ روابط میان زنان و مردان جوان مفید دانسته یا درس عبرتی دانستند برای جوانان بی‌تجربه. مخالفان، آن را دفاع از اصالت و شرافت طبقات بالادست جامعه و تحقیر فرودستان دانستند.
قسمت هایی از کتاب بامداد خمار

دلم می خواست او را می دیدم که روی چوبها خم شده و به کار مشغول است. ولی همه جا ساکت بود. از پیچ کوچه پیچیدم. دو قدم جلوتر که رفتم، یکه خوردم. «سلام خانم کوچولو.» از روی مشتی الوار که در عقب مغازه چیده بودند پایین پرید. با همان شلوار دبیت مشکی و پیراهن سفید بلند که تا زانویش می رسید ... دوباره گفت: «سلام عرض کردیم ها!» بی اختیار به دو طرف خود نگاه کردم. هیچ کس نبود. «علیک سلام. شما ظهرها تعطیل نمی کنید؟» «وقتی منتظر باشم نه.» «مگر منتظر بودید؟» «بله.» «منتظر کی؟» «منتظر شما.» باز قلبم فرو ریخت. باز دل در سینه ام به تقلا افتاد. خدا را شکر که پیچه داشتم و او صورت مرا که شله گلی شده بود نمی دید ... با این همه باز با صدای آهسته پرسیدم: «کاری با من داشتید؟» «مگر شما نبودید که قاب می خواستید؟ خوب، برایتان ساخته ام دیگر.» از روی میز یک قاب کوچک برداشت و به طرف من دراز کرد ... گفتم: «ولی من که اندازه نداده بودم.» «خوب، شما یک چیزی خواستید، ما هم یک چیزی ساختیم دیگر. اگر باب طبع نیست، بیندازید زیر پایتان خردش کنید. یکی دیگر می سازم. بیشتر از یک هفته است که ظهرها اینجا منتظر می نشینم.» دو قدم دیگر برداشت و قاب را به سویم دراز کرد ... از حرکت او بوی چوب در اطراف پراکنده می شد و من تا آن زمان نمی دانستم چوب چه بوی خوشی دارد ... وای مگر می شد بوی چوب این همه مستی آفرین باشد؟ ... اختیار زبانم از دستم در رفته بود. گفتم: «شما که ظهرها خانه نمی روید زنتان ناراحت نمی شود؟» «من زن ندارم.» «کسی را هم نشان کرده ندارید؟» «چرا.» باز دلم فرو ریخت حالا راضی شدی دختر؟ این مرد دارد زن می گیرد و آن وقت تو، دختر بصیرالملک، این طور خودت را سکه یک پول کرده ای. باز زبان بی اختیارم گفت: «خوب به سلامتی، کی هست؟» توی دلم به خود گفتم آخر به تو چه دختر. دختر فلان الدوله، به تو چه مربوط که نامزد شاگرد نجار محله کی هست؟ گفت: «نوه خاله مادرم.» ... پرسیدم: «چقدر تقدیم کنم؟» «بابت چه؟» «بابت قاب» با غروری زخم خورده به طوری که جای بحثی باقی نمی گذاشت گفت: «ما آن قدرها هم نالوطی نیستیم.» «آخه» «آخه ندارد. ناسلامتی ما کاسب محل هستیم.» دو قطعه کوچک چوب از روی میز برداشت و گفت: «دو تا تکه چوب این قدری هم قابلی دارد که شما حرف پولش را می زنید؟ یادگار ما باشد قبولش کنید.» ... بی اراده دستم بالا رفت و پیچه را بالا زدم و به چشمهایش خیره شدم.

مقالات مرتبط با کتاب بامداد خمار
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب بامداد خمار"
44 نظر تا این لحظه ثبت شده است

فوق العاده بود .نویسنده چنان توصیفات زیبایی به کار برده که انگار شما ام گوشه ای در دنیای کتاب هستید و همه چیز رو به چشم می‌بینید .درس‌های خوبیم داخل کتاب پنهان بود .به نظرم هرکس حداقل یک بار باید بخونش

1403/10/16 | توسطزهرا ساقی نوش - کاربر سایت
0
|

۴۳۹ صفحه هست .لطفا تصحیح کنید

1403/10/13 | توسطکاربر سایت
0
|

بسیار از فضاسازی این کتاب لذت بردم . اینکه واقعا نویسنده شما رو به دنیای قدیمی می‌بره و نشون میده که زندگی اشراف در مقایسه با افرادی از طبقه متوسط جامعه چه تفاوتی رو در اون زمان داشته

1403/09/17 | توسطستایش حسینی
2
|

دوستان اگر کسی کتابی در همین سبک و سیاق خونده ممنون میشم به اطلاع بنده برسونه.

1403/08/16 | توسطماریا هوشیار
0
|
پاسخ ها

کتاب یاقوت سبز رمانی در همین مایه است

1403/08/27|توسطکاربر سایت
0

کتاب یاقوت سبز رمانی در همین مایه است

1403/08/27|توسطسعید - کاربر سایت
0

عالی بود ده‌ها بار خوندم

1403/04/11 | توسطکاربر سایت
7
|

کتاب خوبی در زمان خودش بی نظیر بود واینکه حتما باید شب سراب خوند داستان رحیم شاید نفرت ار رحیم کم شه،واینکه حتی،برای نسل بچه‌های این دوره که بخونن برای ازدواجشون خوبه،نه رحیم بد بود نه محبوبه فاصله فرهنگی و اقتصادی بود

1403/04/10 | توسطکاربر سایت
8
|

من هم این کتاب را بیست سال پیش خواندم وبسیار کتاب عالی هست وپیشنهاد میگم کسانی که داستان‌های رومانی دوست دارند بخواند

1402/12/04 | توسطسمیه بانانروشنی - کاربر سایت
11
|
پاسخ ها

سلام به همه ای کتاب دوستان عزیزاین رومان یکی از بهترینهاست وبه دوستای عزیز دنبال ی رومان فوقالعاده هستن سفارش میکنم

1403/07/30|توسطکاربر سایت
0

بیست سال پیش من رمان بامدادخمار روگرفتم 2000تومن ...یاخدااا چقدرگرون شده...ولی خداییش رمانش فوق العادس تقریباخیلی عبرت اموزه برای دخترایی که به کله شون میزنه بایمردفقیرازدواج کنن وفک میکنن پول ملاک نیست این کتاب واقعابرااون نمونه دخترپسراعالیه حتمابخونیدش.

1402/11/23 | توسطکاربر سایت
10
|

من سال 82کتاب بامداد خمار رو خوندم ودرادامه ش کتاب شب سراب رو که از زبون رحیم هم خوندم به نظرم هردو عالی بودن

1402/11/18 | توسطکاربر سایت
6
|
پاسخ ها

۸۲ من بدنیا اومدم😂

1403/04/11|توسطکاربر سایت
6

درود و وقت بخیر. کتاب بامداد خمار کتابی بود که خوب نویسندگی شده بود ولی نسبتا موضوع خاصی نداشت، اما دوست داشتم اونم به خاطر قلم خویش نه موضوعش.

1402/10/22 | توسطمریم مولوی
0
|

یک‌کتاب کاملا زرد و بدون محتوا لطفا وقتتون رو تلف نکنید

1402/09/23 | توسطکامران - کاربر سایت
4
|
پاسخ ها

اتفاقاخیلی پرمحتواست هرچنددخترای زیادی تواجتماع داریم که دوست پسریادخترداریم که ازخودمون ازنظرپولی یابالاترن یاپایینترواین کتاب بهمون یادداده که بایدباکسی ازدواج کنیم که ازنظرشخصیت وپول هم سطح خودمون باشه ...

1402/11/23|توسطکاربر سایت
21

اولین رمانی ک خوندم رِبِکا بود .تابستون سال ۷۷یا ۷۸ اول دبیرستان بودم ک بامدادخمار روخوندم خیلی واسم جالب بود چقدباهاش گریه کردم 🥺آخه چقد داستانش قشنگه،مامانمو مجبورمیکردم کنارم بشینه و براش میخوندم،بامدادخمار واسم ی خاطره ازقدیمه🍁🍂

1402/08/18 | توسطمهرناز - کاربر سایت
23
|

احساس می‌کنم دیگه روشون نشده بیان بگن دو تا کلیه هاتونو تقدیم کنید تا این کتاب رو بهتون بدیم. اخه ۴۴۰هزار تومن برای ۴۰۰صفحه؟

1402/07/28 | توسطنیکی
26
|
پاسخ ها

عزیزم مثل اینکه خیلی وقت کتاب نمی‌خرید 😊

1403/02/08|توسطمحبوبه - کاربر سایت
6

این قیمت کذایی رو درک نمیکنم با وجود کیفیت پایین چاب و جلد به نظرم ناشر از حق نشرش سواستفاده کرده در مورد کتاب هم ازنظر بنده‌ی حقیر چیز خاصی برای ارائه نداشت و یک داستان عاشقانه‌ی معمولی ایرانی بود که تمام اتفاقاتش قابل پیش بینی بود

1402/07/20 | توسطامیرحسین کاظمی
13
|

رمان بسیارزیبا،ولی چراقیمت بی منطق ۴۴۰۰۰۰تومان روگذاشتن،واقعامسخره ست

1402/07/14 | توسطکاربر سایت
13
|

واقعا رمان بی‌نظیری خانوم پروین نگاشته‌اند. دستشان درد نکند. من ۵ بار کتاب را خواندم ولی سیر نشدم.

1402/06/11 | توسطرضا واحدی نیا - کاربر سایت
4
|

من این رمانو چندین سال پیش خوندم اونم نسخه قدیمی نسخه جدید رو که کلی سانسور کردن بنظرم از تاثیرگذارترین رمانها برای من بود و صد البته هر دختر جوانی شاید بدلیل احساسی بودن ما دخترا این رمان بیشتر ب چشم میاد. طوری نوشته شده که کاملا خودتو در لحظه میتونی تصور کنی برای من بسیار جذاب و آموزنده بود

1402/06/06 | توسطفریبا - کاربر سایت
5
|

یک رمان خواندنی اما سطحی و کلیشه ایست

1402/05/31 | توسطمحمد مهدی نوری زاده
3
|

منی ک کتابو خوندم ولی داستانش هرچقد زور میزنم یادم نمیاد اه😐🤦🏿‍♀️😂

1402/04/23 | توسطکاربر سایت
7
|
پاسخ ها

دقیقا منم همین طور واقعا چی سر مغزمون اومده🤣🤣🤣

1403/03/31|توسطکاربر سایت
0

آخ از دست رحیم ، آخه بی عقلی تا کجا 💍

1402/04/04 | توسطکاربر سایت
1
|