کتاب پسری که قبلا بودم

The Ethan I Was Before
کد کتاب : 12252
مترجم :
شابک : 978-600-462-378-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 327
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

آن ایتن که قبلا بودم
The Ethan I Was Before
کد کتاب : 53487
مترجم :
شابک : 978-6222440992
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 312
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب پسری که قبلا بودم اثر آلی استندیش

کتاب پسری که قبلا بودم، رمانی نوشته ی آلی استندیش است که اولین بار در سال 2017 منتشر شد. ایتن همیشه آماده ی ماجراجویی بود و همیشه چالش های جدید را، مخصوصا از طرف بهترین دوستش کیسی، می پذیرفت. اما قبلا اینطور بود؛ قبل از تصادفی که کیسی را از او گرفت؛ قبل از این که خانواده اش از بوستون به شهری کوچک در جورجیا نقل مکان کنند. این شهر شاید کوچک باشد اما شهر فرصت های جدید و شانس های مجدد است؛ البته خانه ی کورالی نیز هست، دختری با دلی بزرگ و داستان هایی حتی بزرگتر. کورالی شاید همان دوستی باشد که ایتن نیاز دارد، اما این فقط ایتن نیست که رازهایی را پنهان کرده است. رازهای کورالی به سراغش آمده اند و چیزی که او پنهان کرده، ممکن است جان هر دوی آن ها را به خطر بیندازد.

کتاب پسری که قبلا بودم


ویژگی های کتاب پسری که قبلا بودم

نامزد جایزه کارنگی

آلی استندیش
آلی استندیش، نویسنده ای آمریکایی است. استندیش در کارولینای شمالی بزرگ شد و برای تحصیل به کالج پومونا رفت. او سپس چندین سال به عنوان معلم در مدارس دولتی واشنگتن دی. سی. فعالیت کرد. استندیش در دانشگاه هالینز، در رشته ی داستان نویسی کودک و در دانشگاه کمبریج، در رشته ی ادبیات کودک تحصیل کرده است.
نکوداشت های کتاب پسری که قبلا بودم
Readers will be riveted.
مخاطبین میخکوب خواهند شد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A breathtaking novel of friendship and forgiveness.
رمانی نفسگیر درباره ی دوستی و بخشش.
Barnes & Noble

A moving work.
اثری تکان دهنده.
ALA Booklist

قسمت هایی از کتاب پسری که قبلا بودم (لذت متن)
تلاش برای نابود کردن امید مثل تلاش برای خارج کردن شن از کیفی است که با خود به ساحل می بری. همیشه یکی دو دانه ی شن باقی خواهد ماند.

گاهی اوقات یک داستان، تمام چیزی است که داری... گاهی اوقات همان می تواند کافی باشد.

بعضی وقت ها احساس گناه یا غم را رها نمی کنیم چون تنها چیزی است که هنوز ما را به شخصی که از دست داده ایم، وصل می کند. نمی خواهیم او را رها کنیم، چون حس می کنیم هیچ چیز برایمان باقی نخواهد ماند.