کتاب مغز اندرو

Andrew's Brain
کد کتاب : 132189
مترجم :
شابک : 978-6223131165
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 232
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

مغز اندرو
Andrew's Brain
کد کتاب : 12278
مترجم :
شابک : 978-964-408-442-3
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 167
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب مغز اندرو اثر ادگار لارنس دکتروف

کتاب مغز اندرو، رمانی نوشته ی ادگار لارنس دکتروف است که اولین بار در سال 2014 وارد بازار نشر شد. اندرو در جایی نامشخص و همراه با همسخنی ناشناس، فکر می کند، حرف می زند و داستان زندگی خود را روایت می کند؛ او از عشق ها و تراژدی هایی سخن می گوید که او را به این نقطه از مکان و زمان رسانده اند. و همینطور که او اعتراف می کند و لایه لایه به عمق داستان عجیب خود پیش می رود، مخاطبین وادار می شوند درک خود از معنای حقیقت و خاطرات، مغز و ذهن، شخصیت و سرنوشت، دیگران و خویشتن را زیر سوال ببرند. رمان مغز اندرو، ما را به سفری در ذهن مردی می برد که، بیش از یک بار در زندگی اش، به شکلی تصادفی باعث به وجود آمدن اتفاقاتی فاجعه آمیز شده است.

کتاب مغز اندرو


ویژگی های کتاب مغز اندرو

ادگار لارنس دکتروف از نویسندگان برجسته ادبیات آمریکا

ادگار لارنس دکتروف
ادگار لورنس دکتروف در ۶ ژانویه ی ۱۹۳۱ در برانکس نیویورک به دنیا آمد. مادرش «رز» و پدرش «دیوید ریچارد» نسل دوم مهاجران یهودی روس بودند. آنها بر اساس نام ادگار آلن پو، نام پسرشان را ادگار گذاشتند. دکتروف به کالج کنیون در اوهایو رفت و فلسفه خواند. پس از آن به نیروی زمینی ایالات متحده ی آمریکا پیوست و به عنوان سرجوخه در سال های ۱۹۴۴–۱۹۴۵ در آلمان تحت اشغال متفقین خدمت کرد.پس از بازگشت از جنگ به نیویورک در یک شرکت فیلم سازی به عنوان خواننده و ارزیاب فیلم نامه مشغول به کار شد و به علت این که ...
نکوداشت های کتاب مغز اندرو
A brilliant novel by an American master.
رمانی درخشان از یک استاد آمریکایی.
Amazon Amazon

A tour de force.
دستاوردی چشمگیر.
The Sunday Times

Cunning and beautiful, strange and oddly fascinating.
زیرکانه و زیبا، عجیب و به شکل غیرمعمولی حیرت انگیز.
San Francisco Chronicle San Francisco Chronicle

قسمت هایی از کتاب مغز اندرو (لذت متن)
چطور می توانم به مغزم فکر کنم در حالی که این مغزم است که عمل فکر کردن رو انجام می ده؟ پس این مغزمه که وانمود می کنه این منم که فکر می کنم؟ این روزها دیگر نمی توانم به کسی اعتماد کنم، به خصوص به خودم. به طرز عجیبی هوشیارم، و یکی از میلیاردها هوشیار بودن، خوشحالم نمی کند.

می خواهم چیزی را به شما بگویم که ممکن است ندانید: ژنوم هر سلول انسان، حافظه دارد. می دانید این یعنی چه؟ ما انسان ها، به عنوان موجودات تکامل یافته، در ژن هایمان خاطراتی از گذشته های دور، از نسل های خیلی قبل تر و تجربیاتی که متعلق به خودمان نیست را حمل می کنیم.

جهان چیزی جز یک ذهن سرگردان در مسیری بی هدف در ابدیت نیست.