کاش می توانستم باهاش حرف بزنم . کاش هنوز یک بچه کوچولو بودم و توی بغلش جا می شدم . می بینم که بزرگ شدن کار سختی است و دلم می گیرد .
مادر نمی فهمد که ناخوشی دایی یا مرگ فلانی ما را ناراحت نمی کند. برعکس خوشحال هم می شویم چون مادربزرگ حلوا می پزد و بزرگ ترها، وقتی غمگین و غصه دارند ، ترسو و مهربان می شوند .