به معنای واقعی کلمه منحصر به فرد.
هوشمندانه و طوفانی.
درخشان... فوق العاده سرگرم کننده.
توی یکی از نامه هایی که رنت برام فرستاد، نوشته بود وقتی همه داخل ماشین هستن، نمی تونی مردها رو از زن ها تشخیص بدی، یا سیاه ها رو از سفیدها، اگه ازش می پرسیدی سخت ترین تیم برای شکست دادن کدوم بود، می گفت منحرف ها. می گذاریشون تو ماشین توی یه بازی، و چیزی که می بینی یه جور خشم محدودشده است. هیچکس شدیدتر از فلج هایی که با دست ماشین رو کنترل می کنن، نمی رونه. یا دخترهای لاغرمردنی صد پوندی.
آینده ای که داری، فردا همون آینده ای نیست که دیروز داشتی.
تاریخ، چیزی نیست جز هیولاها یا قربانی ها. یا کسانی که شاهد ماجرا بودن.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
داستان های سفر در زمان، به شکل ها و گونه های مختلفی نوشته شده اند در این مقاله، بهترین آثار مربوط به این مفهوم را در تاریخ ادبیات با هم مرور می کنیم
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
اولین قانون باشگاه مشت زنی این است که نباید درباره ی باشگاه مشت زنی با کسی حرفی زد. قانون دوم هم همین است. ولی ما قانون شکنی می کنیم و درباره ی «باشگاه مشت زنی» با شما حرف می زنیم.
در میان همه ی قالب های ادبی، تنها ژانر علمی تخیلی است که به تغییر به عنوان هسته ی اصلی شکل دهنده ی روایت خود می نگرد و داستان را در محیط جدید و جذاب جامعه ای متفاوت نقل می کند.
این کتاب به نظرم بین کارهای پالانیک خیلی بهش کم لطفی شده انگار یه فیلم مستنده که با افرادی که باستر کیسی میشناختن مصاحبه کرده تا در همین حین که تیکههای پازل داستان زندگی باستر کیسی کنار هم میذاره در آخر بتونه با یه پایان فوق العاده میخکوبتون کنه
از اون کتابهایی که وقتی دارید میخونید پیش خودتون میگین این یه کتاب عادی نیست و حتی نمیتونم ژانر کتاب رو تشخیص بدم. ترسناک، دیستوپیا، جنایی، طنز؟ شاید بیشتر از همه علمی-تخیلی باشه ولی مطمئن نیستم دیگه کل عالم و آدم پالانیک رو از اون کتابی که نباید قانون اول و دوم رو در موردش بشکنم، میشناسیم و این کتابم شباهت زیادی بهش داشت یه شخصیت اصلی به اسم رنت که دشمن سبک زندگی عادیه و دنبال یه واکسن برای روزمرگی میگرده، یه گروه یا فرقهی ضدهنجارهای جامعه به اسم شبزندهداران که شبها با کوبوندن ماشینهاشون به همدیگه و تجربهی نزدیک به مرگ، حس تولدی دوباره پیدا میکنن، اجتماعی رو به نابودی، همون لحن انتقادانه نسبت به مذهب، فرهنگ، سیاست، اجتماع و کوفت و زهرمار. راویهای داستان هم از جمله دوستان، خونواده یا شخصیتهایی که به طرق گوناگون به رنت مرتبط هستند شروع به تعریف کردن اتفاقات مختلف میکنن. کتاب به صورت مصاحبهطور نوشته شده و هر شخصیت بین یک تا ده خط صحبت میکنه و راوی تند تند عوض میشه. تعداد کل راویها هم فکر میکنم بیشتر از ده نفر باشه و خیلی وقتها ممکنه فکر کنید دارن حرف بیربط میزنن ولی همهی اون موضوعات در ظاهر بیربط هم در انتها بهم وصل میشن. پس برای خوندنش نیاز هست کمی صبوری کنید. ترجمهی کتابی که چندین راوی متفاوت داره که هرکدوم با لحن خاص خودشون حرف میزنن و همچنین اصطلاحات علمی متنوع در مورد ویروس، بیماری، اپیدمی و زمان داره، کار راحتی نیست و بنظرم مترجم از عهدهی این کار برامده و میشد زحمتی که برای کتاب کشیده رو حس کرد و حاصلش یه ترجمهی روون و خوب شده بود با این حال نمیتونم خیلی راحت ترجمهاش رو بهتون پیشنهاد بدم. پالانیک در مورد موارد جنسی راحته و با جزئیات بعضاً منزجرکننده تعریف میکنه. مترجم هم تمام تلاشش رو کرده بود تا منظور رو برسونه ولی بازم به کتاب ضربه خورده بود. پس پیشنهاد میکنم نسخه انگلیسی هم کنارش داشته باشین.