کتاب وفور کاترین ها

An Abundance of Katherines
  • 121,000 تومان
  • به زودی 🙄
  • انتشارات: آموت آموت
    نویسنده:
کد کتاب : 13843
مترجم :
شابک : 978-6003840744
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 296
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2006
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی آلاباما سال 2007

نامزد جایزه ی لینکلن سال 2010

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب وفور کاترین ها اثر جان گرین

کتاب «وفور کاترین ها» رمانی نوشته ی «جان گرین» است که اولین بار در سال 2006 به انتشار رسید. وقتی پای روابط عاشقانه در میان باشد، «کالین سینگلتن» به دخترهایی می تواند علاقه مند شود که نامشان «کاترین» است. و در میان این «کاترین ها» نیز، «کالین» همیشه ناموفق بوده—دقیقا نوزده بار. «کالین» به همین خاطر تلاش می کند قاعده و فرمولی را به وجود بیاورد که خودش امیدوار است از طریق آن بتواند آینده ی هر نوع رابطه را پیش بینی کند، انتقام افراد شکست خورده در عشق را بگیرد، و همینطور دختر مورد علاقه اش را به دست آورد. عشق، دوستی و یک دوک اتریشی/مجار مرده نیز پس از مدتی وارد ماجرا می شوند و پایانی غافلگیرکننده و به یاد ماندنی را در این داستان رقم می زنند.

کتاب وفور کاترین ها

جان گرین
جان مایکل گرین، زاده ی 24 آگوست 1977، نویسنده، تهیه کننده و بازیگر آمریکایی است. گرین در ایندیانا به دنیا آمد. سه هفته بعد از تولد او، خانواده اش به میشیگان، سپس به آلاباما و درنهایت به فلوریدا نقل مکان کردند. او در سال 2000 در رشته های زبان انگلیسی و مطالعات دینی از کالج کنیون فارغ التحصیل شد. گرین همزمان با کار در بیمارستان کودکان به مدت چند ماه، در دانشگاه الهیات شیکاگو ثبت نام کرد، اگرچه هیچ وقت در کلاس ها شرکت نکرد. او در ابتدا قصد داشت تا کشیش شود اما تجربه ی کار در بیمارستان کودکان و م...
نکوداشت های کتاب وفور کاترین ها
Challengingly complex and entirely entertaining.
به شکل چالش برانگیزی پیچیده و سراسر سرگرم کننده.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Funny, sweet, and unpredictable.
خنده دار، دلنشین و غیر قابل پیش بینی.
Minneapolis Star Tribune

An ingenious and layered novel about reinventing oneself.
رمانی مبتکرانه و چندلایه درباره ی خلق دوباره ی خویشتن.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب وفور کاترین ها (لذت متن)
الان وسط یه مزرعه سویا وایستادم تو شهر «گات شات» توی ایالت «تنسی»، که داستانش طولانیه، و هوا خیلی گرمه «کاترین». اینجا وایسادم و انقد دارم عرق می ریزم که انگار «هایپرهیدروسیس» دارم، بیماری ای که توش تعریق زیاد می شه. ای بابا. این که جالب نیست.

خب بگذریم، هوا گرمه، و دارم به سرما فکر می کنم که خودم رو خنک کنم. و اون روزی رو یادم اومد که داشتیم با هم از تماشای اون فیلم چرته برمی گشتیم. یادته «کاترین»؟ تو «گیدینگز» بودیم، برف همه جا رو ساکت کرده بود، من هیچ صدایی رو توی دنیا نمی شنیدم جز صدای تو.

هوا خیلی سرد بود، همه جا ساکت بود، و من خیلی عاشقت بودم. الان هوا گرمه، بازم همه جا ساکته، و من هنوز عاشقتم.