1. خانه
  2. /
  3. کتاب پزشک دهکده

کتاب پزشک دهکده

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
1.5 از 2 رأی

کتاب پزشک دهکده

با نقد و تفسیر
A Country Doctor
انتشارات: اشاره
ناموجود
35000
3.75 از 2 رأی

کتاب پزشک دهکده

چند داستان کوچک
A Country Doctor
انتشارات: خوارزمی
ناموجود
30000
معرفی کتاب پزشک دهکده
کتاب پزشک دهکده، داستانی کوتاه نوشته ی فرانتس کافکا است که نخستین بار در سال 1918 به چاپ رسید. داستان این اثر در یکی از شب های سرد زمستان آغاز می شود. مردی که پزشک دهکده است، آماده می شود تا برای معاینه ی بیماری بسیار بدحال، راهی سفری دور و دراز شود. او اما قبل از راه افتادن، با مشکلاتی رو به رو می گردد. اسب او شب گذشته جانش را از دست داده و اکنون هیچکس در دهکده حاضر نیست که اسبی به او قرض بدهد. وقتی دکتر از روی عصبانیت، ضربه ای به در خوکدانی می زند، مردی ناشناس درون خوکدانی پدیدار می شود. این مرد اسرارآمیز به دکتر دو اسب می دهد و کالسکه را نیز برای او آماده می کند. قبل از رفتن، اتفاقی سبب می شود که دکتر بخواهد برای کمک به خدمتکار خود به داخل خانه بازگردد اما ناگهان، اسب ها از کنترل او خارج می شوند و در یک چشم به هم زدن، دکتر را به مقصد مقرر می رسانند. کتاب پزشک دهکده، داستانی عجیب و جذاب از کافکا است که طرفداران پرشمار این نویسنده ی بزرگ را به وجد خواهد آورد.
درباره فرانتس کافکا
درباره فرانتس کافکا
فرانتس کافکا، زاده ی ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ و درگذشته ی ۳ ژوئن ۱۹۲۴، یکی از بزرگ ترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمره ی تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می آیند.کافکا در یک خانواده ی آلمانی زبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش - مجارستان. او بزرگ ترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچک تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های مرگ نازی ها جان باختند.پدرش بازرگان یهودی و مادرش زنی متعصب بود. رفتار مستبدانه و جاه طلبانه ی پدر چنان محیط رعب انگیزی در خانواده به وجود آورده بود که از کودکی سایه ای از وحشت بر روح کافکا انداخت و در سراسر زندگی هرگز از او دور نشد و شاید همین نفرت از زندگی در کنار پدری سنگدل موجب شد که کافکا ابتدا به مذهب پناه برد.کافکا زبان آلمانی را به عنوان زبان نخست آموخت، ولی زبان چکی را هم کم وبیش بی نقص صحبت می کرد. همچنین با زبان و فرهنگ فرانسه نیز آشنایی داشت و یکی از رمان نویسان محبوبش گوستاو فلوبر بود. آموزش یهودی او، به جشن تکلیف در سیزده سالگی و چهار بار در سال به کنیسه رفتن با پدرش محدود بود.کافکا در سال ۱۹۰۱ دیپلم گرفت، و سپس در دانشگاه جارلز پراگ شروع به تحصیل رشته ی شیمی کرد، ولی پس از دو هفته رشته ی خود را به حقوق تغییر داد. این رشته آینده ی روشن تری پیش پای او می گذاشت که سبب رضایت پدرش می شد و دوره ی تحصیل آن طولانی تر بود که به کافکا فرصت شرکت در کلاس های ادبیات آلمانی و هنر را می داد. کافکا در پایان سال نخست تحصیلش در دانشگاه با ماکس برود آشنا شد که به همراه فلیکس ولش روزنامه نگار - که او هم در رشته ی حقوق تحصیل می کرد - تا پایان عمر از نزدیک ترین دوستان او باقی ماندند. کافکا در تاریخ ۱۸ ژوئن ۱۹۰۶ با مدرک دکترای حقوق فارغ التحصیل شد و یک سال در دادگاه های شهری و جنایی به عنوان کارمند دفتری خدمت وظیفه ی بدون حقوق خود را انجام داد.کافکا در طول زندگیش فقط چند داستان کوتاه منتشر کرد که بخش کوچکی از کارهایش را تشکیل می دادند و هیچ گاه هیچ یک از رمان هایش به پایان نرسید (به جز شاید مسخ که برخی آن را یک داستان بلند می دانند). نوشته های او تا پیش از مرگش چندان توجهی به خود جلب نکرد. کافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که پس از مرگش همه ی نوشته هایش را نابود کند. دوریا دیامانت معشوقه ی او با پنهان کردن حدود ۲۰ دفترچه و ۳۵ نامه ی کافکا، تا حدودی به وصیت کافکا عمل کرد، تا وقتی که در سال ۱۹۳۳ آن ها ضبط شدند. جستجو به دنبال این نوشته های مفقود هنوز ادامه دارد. برود بر خلاف وصیت کافکا عمل کرد و برعکس بر چاپ همه ی کارهای کافکا که در اختیارش بود اهتمام ورزید. آثار کافکا خیلی زود توجه مردم و تحسین منتقدان را برانگیخت.فرانتس کافکا با این که در پراگ زندگی می کرد، اما کارهای ادبی خود را منحصرا به زبان آلمانی می نوشت.عموما اعتقاد بر این است که کافکا در سراسر زندگیش از افسردگی حاد و اضطراب رنج می برده است. او همچنین دچار میگرن، بی خوابی، یبوست، جوش صورت و مشکلات دیگری بود که عموما عوارض استرس و نگرانی روحی هستند. کافکا سعی می کرد همه ی این ها را با رژیم غذایی طبیعی، از قبیل گیاه خواری و خوردن مقادیر زیادی شیر پاستوریزه نشده (که به احتمال زیاد سبب بیماری سل او شد) برطرف کند.وضعیت گلوی کافکا طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود نمی توانست چیزی بخورد، و چون در آن زمان تغذیه وریدی هنوز رواج پیدا نکرده بود راهی برای تغذیه نداشت، و بنابراین بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داد. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۹۲۴ در گورستان جدید یهودی ها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند.
ویژگی های کتاب پزشک دهکده
  • اثری از کافکا، یکی از برترین نویسندگان قرن نوزده و بیست
نکوداشت های کتاب پزشک دهکده

کافکا در این اثر، با دقتی کم نظیر، پوچی مطلق و ترس رویایی بد را به تصویر می کشد.

Study

تصویری درخشان از یک رویا.

Sense in Interpretations

یکی از اسرارآمیزترین و نمادین ترین آثار کافکا.

Storybites
قسمت هایی از کتاب پزشک دهکده

پدربزرگم می گفت: زندگی عجیب کوتاه است. حالا که گذشته را به یاد می آورم، زندگی به نظرم چنان فشرده می آید که مثلا نمی فهمم چطور ممکن است جوانی تصمیم بگیرد با اسبش به دهکده ی بعدی برود، اما نترسد که مبادا، صرف نظر از اتفاقات بد، مدت زمان همین زندگی عادی خوش و خرم، کفایت چنین سفری را نکند.

دیشب اسبم بر اثر فشار کارهای طاقت فرسا در این زمستان یخبندان سقط شده بود؛ کلفتم اکنون در دهکده همه جا را به دنبال عاریه گرفتن اسبی می گشت؛ اما امیدی نبود، می دانستم. در حالی که انبوه برف هر چه بیشتر مرا فرا می گرفت و هر چه بیشتر از تحرکم کاسته می شد، بیهوده آن جا ایستاده بودم. کلفتم دم دروازه حیاط نمایان شد، تنها و در حالی که فانوس را تکان می داد؛ البته کیست که در این ساعت اسبش را برای چنین سفری عاریه بدهد؟ یک بار دیگر گشتی در حیاط زدم؛ امکانی نیافتم؛ مغشوش و آزرده لگدی به در فرسوده ی خوکدانی که سال ها بی مصرف مانده بود، زدم. در باز شد و با سروصدا پس و پیش رفت. هوایی گرم و بویی دم کرده چون بوی اسب از آن بیرون زد.

در خوکدانی، فانوسی که آویزان به طنابی در نوسان بود، کورسو می زد. مردی که در اتاقک چوبی پستی چمباتمه زده بود، چهره ی چشم آبی و گشاده اش را نمایان ساخت. در حالی که روی چهار دست و پا می خزید و نزدیک می شد، پرسید: «درشکه را آماده کنم؟» من نمی دانستم چه بگویم، فقط خم شدم ببینم چه چیز دیگری در خوکدانی است. کلفت که کنارم ایستاده بود، گفت: «آدم نمی داند که در خانه ی خود چه چیزهایی دارد.»

مقالات مرتبط با کتاب پزشک دهکده
جهان پارادوکس‌های «فرانتس کافکا»
جهان پارادوکس‌های «فرانتس کافکا»
ادامه مقاله
نویسندگان بزرگ با اختلال روانی
نویسندگان بزرگ با اختلال روانی

پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.

توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

«فرانتس کافکا» و دنیای اگزیستانسیالیسم
«فرانتس کافکا» و دنیای اگزیستانسیالیسم

داستان های «فرانتس کافکا»، معنی هایی را در خود جای داده اند که تنها پس از مطالعه ی چندباره ی آثار او برای مخاطبین آشکار می شوند.

6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات
نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات

در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.

کتاب محاکمه : دادگاهی برای همه انسان ها
کتاب محاکمه : دادگاهی برای همه انسان ها

مخاطبین امروزی می توانند قدردان براد باشند که آثار کافکا را نگه داشت ولی واقعیت امر این است که کتاب محاکمه به خاطر «یک خیانت در امانت» در دسترس ما است

فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده
فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده

مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.

سورئالیسم: دنیای دیوانگان
سورئالیسم: دنیای دیوانگان

سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.

نظر کاربران در مورد "کتاب پزشک دهکده"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

موجود نمیشه ؟

1403/03/22 | توسطم اِ
0
|

داستانی بینظیر هذیان... مثل بوف کور وکتا بهای بکت... اسرار امیز

1402/09/30 | توسطکاربر سایت
2
|

داستانی بینظیر در ژانر هذیان...مثل بوف کور و کتابهای بکت...اسرارآمیز

1401/03/19 | توسطسهیل دمیرچی
4
|

این داستان رو فقط باید خوند و به وسعت فکر و قلم کافکا تعظیم کرد،مخصوصا چند خط پایانی داستان که خیلی عجیب و رازآمیزه

1401/01/01 | توسطسهیل دمیرچی
2
|

داستان به سبک اکسپرسیونیستی و در ادامه روانشناسی نوشته شده نقد که هم از منتقدین آلمانی ترجمه شده و قسمتی هم تالیفی توسط آقای روزدار هست که جالب و آموزنده ست

1400/07/20 | توسطسجاد خانی
3
|

اولین اثری بود ک من از کافکا خوندم و خوش حال شدم بیشتر که کتاب خودش نقد داشت باعث فهم بیشتر می‌شد.

1399/06/13 | توسطسلجوقی
3
|