کافکا در این اثر، با دقتی کم نظیر، پوچی مطلق و ترس رویایی بد را به تصویر می کشد.
تصویری درخشان از یک رویا.
یکی از اسرارآمیزترین و نمادین ترین آثار کافکا.
پدربزرگم می گفت: زندگی عجیب کوتاه است. حالا که گذشته را به یاد می آورم، زندگی به نظرم چنان فشرده می آید که مثلا نمی فهمم چطور ممکن است جوانی تصمیم بگیرد با اسبش به دهکده ی بعدی برود، اما نترسد که مبادا، صرف نظر از اتفاقات بد، مدت زمان همین زندگی عادی خوش و خرم، کفایت چنین سفری را نکند.
دیشب اسبم بر اثر فشار کارهای طاقت فرسا در این زمستان یخبندان سقط شده بود؛ کلفتم اکنون در دهکده همه جا را به دنبال عاریه گرفتن اسبی می گشت؛ اما امیدی نبود، می دانستم. در حالی که انبوه برف هر چه بیشتر مرا فرا می گرفت و هر چه بیشتر از تحرکم کاسته می شد، بیهوده آن جا ایستاده بودم. کلفتم دم دروازه حیاط نمایان شد، تنها و در حالی که فانوس را تکان می داد؛ البته کیست که در این ساعت اسبش را برای چنین سفری عاریه بدهد؟ یک بار دیگر گشتی در حیاط زدم؛ امکانی نیافتم؛ مغشوش و آزرده لگدی به در فرسوده ی خوکدانی که سال ها بی مصرف مانده بود، زدم. در باز شد و با سروصدا پس و پیش رفت. هوایی گرم و بویی دم کرده چون بوی اسب از آن بیرون زد.
در خوکدانی، فانوسی که آویزان به طنابی در نوسان بود، کورسو می زد. مردی که در اتاقک چوبی پستی چمباتمه زده بود، چهره ی چشم آبی و گشاده اش را نمایان ساخت. در حالی که روی چهار دست و پا می خزید و نزدیک می شد، پرسید: «درشکه را آماده کنم؟» من نمی دانستم چه بگویم، فقط خم شدم ببینم چه چیز دیگری در خوکدانی است. کلفت که کنارم ایستاده بود، گفت: «آدم نمی داند که در خانه ی خود چه چیزهایی دارد.»
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
داستان های «فرانتس کافکا»، معنی هایی را در خود جای داده اند که تنها پس از مطالعه ی چندباره ی آثار او برای مخاطبین آشکار می شوند.
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
مخاطبین امروزی می توانند قدردان براد باشند که آثار کافکا را نگه داشت ولی واقعیت امر این است که کتاب محاکمه به خاطر «یک خیانت در امانت» در دسترس ما است
مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
موجود نمیشه ؟
داستانی بینظیر هذیان... مثل بوف کور وکتا بهای بکت... اسرار امیز
داستانی بینظیر در ژانر هذیان...مثل بوف کور و کتابهای بکت...اسرارآمیز
این داستان رو فقط باید خوند و به وسعت فکر و قلم کافکا تعظیم کرد،مخصوصا چند خط پایانی داستان که خیلی عجیب و رازآمیزه
داستان به سبک اکسپرسیونیستی و در ادامه روانشناسی نوشته شده نقد که هم از منتقدین آلمانی ترجمه شده و قسمتی هم تالیفی توسط آقای روزدار هست که جالب و آموزنده ست
اولین اثری بود ک من از کافکا خوندم و خوش حال شدم بیشتر که کتاب خودش نقد داشت باعث فهم بیشتر میشد.