معمایی پر پیچ و خم، غافلگیرکننده و در نهایت رضایت بخش.
خانم مارپل، چالاک، زیرک و مهربان است.
یک داستان معمایی سریع و هیجان انگیز.
بله، بله، این همان جایی است که همه چیز در آن اتفاق افتاد. البته وقتی قدم به داخل اتاق گذاشتم، اثری از آنچه کلوین می گفت، وجود نداشت. نه جسد یک زن و نه آثار ناراحت کننده ی دیگر، حتی روی روکش تختخواب ها نیز کم ترین چروکی دیده نمی شد. ظاهرا همه چیز زاده ی وهم، خیال و یک کابوس واقعی بود.
با احتیاط از پله ها پایین رفتند. خانم هنگرو از رفتن به کنت خرسند به نظر نمی رسید. ناگهان فکری از خاطر گوندا گذشت که تمام پیکرش را به لرزه درآورد. «آیا این خانه... این خانه محل تردد اشباح است؟»
وارد اتاق پذیرایی شدند. اتاق جالب و زیبایی به نظر می رسید. آرزوی تملک آن، تمام وجودش را فرا گرفته بود. خودش نمی دانست چرا چند ثانیه دستخوش این دگرگونی و هراس غیرموجه شده بود. در واقع نقصی در خانه مشاهده نمی شد.
برخی از محبوب ترین و پرفروش ترین نویسندگان در دنیای ادبیات، تمام مسیر حرفه ای خود را با به کارگیری هویت هایی جایگزین خلق کرده اند.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
این تجربه به نظر برای بسیاری از نویسندگان پرفروش و موفق اتفاق افتاده است: مواجه شدن با واکنش های منفی، قبل از دستیابی به موفقیت.
در این مطلب به تعدادی از برجسته ترین نویسندگان بریتانیایی می پردازیم که آثارشان، جایگاهی ماندگار را در هنر ادبیات برای آن ها به ارمغان آورده است.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
آگاتا کریستی، نویسنده ای انگلیسی بود که بیشتر به خاطر داستان های معمایی و جنایی اش شناخته می شود.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.