ساراماگو، مسلما بزرگترین نویسنده ی عصر حاضر است.
این کتاب، مخاطب را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهد.
ژرف، به یاد ماندنی و سرگرم کننده.
و بعد انگار که زمان ایستاده باشد، هیچ اتفاقی نیفتاد. وضع ملکه مادر نه بهتر شد، نه رو به وخامت گذاشت. ملکه مادر بین مرگ و زندگی معلق مانده بود و تن نحیفش درست لبه زندگی تکان تکان می خورد و هر لحظه ممکن بود به آن سمت دیگر برود، لیکن با طنابی باریک به این سمت محکم شده بود، طنابی که از روی هوسی نامعلوم، مرگ نگهش داشته بود، چرا که جز مرگ چه کس دیگری می توانست طناب را نگه دارد. آن روز هم گذشت و آن روز، چنان که اول قصه هم گفتیم، هیچ کس نمرد.
هیچ چیز همیشه بی نقص نیست، چرا که دوشادوش آن ها که می خندند، همیشه دیگرانی هستند که زار بزنند.
آدم نباید در استفاده از کلمات، مته به خشخاش بگذارد، چرا که کلمات نیز، مثل خود ما آدم ها، در افکارشان تجدید نظر می کنند.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
می توان درباره ی رمان صد سال تنهایی گفت که این اثر چیزی حیاتی را در مورد تجربه ی تاریخی صدها میلیون نفر در خود دارد که فقط به آمریکای لاتین خلاصه نمی شود
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
ژوزه ساراماگو در سال 1998 میلادی به خاطر خلق داستان هایی افسانه وار، برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
رئالیسم جادویی، سبک ادبی فوق العاده جذاب و محبوبی است که از دل جهان بینی سحرآمیز مردم آمریکای لاتین به دنیای ادبیات وارد شده است.
ماجرای بودن و نبودن مرگ ... اینکه به مرگ شخصیت داده بود خیلییی جذاب بود من با ترجمهی کیومرث پارسای خوندم و خوب بود
کتاب برای نوجوون هم مناسبه؟ یا برای نوجوون به بالاست؟
مال نشر جمهوری افتضاحه. هرجمله رو شیش بار میخونم تا بفهمم چی گفته. چت جی پی تی به مراتب بهتر ترجمه میکرد.
من ترجمه خانم ساناز علمی اصلا نه به هیچ عنوان توصیه نمیکنم. ترجمه در هم و برهم دارن به معنای واقعی کلمه روان نیست. و شما رو از ادامه دور میکنه.
متاسفانه ترجمه شهریار وقفی پور هم چندان تعریفی نداشت و بشدت نیاز به ویراستاری داره ! نمیدونم چطور به چاپ ۱۶ رسیده!
کتاب بسیار جالبی دررابطه با مرگ، همیشه سعی در کشف حوادث بعد از مرگ و کنار آمدن (هرچند زوری) با این حقیقت محض زندگی است. اما در این کتاب نویسنده به مرگ با دیدی متفاوت مینگرد که لازمهی وقوع آن را به هزاران دلیل بیان میکند
سلام چه جوری میشه کتاب رو پس فرستاد؟ ۲۰ صفحه اول در ستایش مرگ آقای وقفی پور رو خوندم سرگیجه گرفتم. واقعا هیچ ارزشی برای خواننده قائل نشدهاند. ترجمه پیچیده، جملات طولانی و تو در تو، محاورات بین افراد به صورت پشت سر هم آمده و... . فقط امیدوارم با خوندن مقداری دیگر از کتاب برای همیشه ندارمش کنار و خوب بشه. ببخشید که تند نوشتم ولی خب، فکر میکردم چون بالاترین آمار چاپ داره حتما بهتره و از کسی نپرسیدم. اشتباه کردم. ممنون
با مقایسه صفحاتی از فصل اول ترجمههای آقای پارسای، و خانمها علمی و مجیدی و تطبیق با نسخه نمونه انگلیسی، ترجمه خانم مجیدی به مراتب بهتر است. ترجمه خانم علمی هم به طور مشخص از ترجمه پارسای الگوبرداری شده! بنده فصول اول دو ترجمه دیگر جناب پارسای یعنی بالتازار و بلموندا و صد سال تنهایی را هم با انگلیسی مقایسه کردم. متوجه شدم ایشان نه تنها به سلیقه شخصی در متن اصلی دست میبرند (تا آنجا که گاه سبک نویسنده کلا عوض میشود!)، بلکه گهگاه قسمت هایی از متن را به صلاحدید فردی کم و زیاد کرده اند!
سلام - کاش قبل از انتشار کسترده کتاب به این با ارزشی قدری به ترجمه و روان بودن جمله بندیها توجه میشد - جملات انگار توسط گوگل ترجمه به فارسی برگردانده شده اند - بدون توجه و بی سلیقه - تمام جذابیت داستان گرفته شده و در نهایت خواندن این کتاب با این ترجمه زجرآور است .
سلام کدوم نشر رو مطالعه کردین؟
این کامنت هیچ کمکی به سایرین نمیکنه تا وقتی نگی ترجمهی کدوم انتشارات رو خوندی و خوب نبوده
حمیدرضا اینجور که تو گفتی آدم خیال میکنه با تخم مرغ شانسی طرف هستش جرات نمیکنم کتاب بخریم تا نگی کدوم نشر اینقد بد بودش
در ستایش مرگ از انتشارات مروارید و ترجمه خوب جناب وقفى پور باعث میشه شما نتونید کتاب و زمین بذارید . داستان مرگ و چالشهایى که متعاقب توقف آن رخ مى دهد ، داستان زیباى دیگرى را از قلم ساراماگوى به نمایش مى گذارد که جذاب و خواندنى ست ، و در آخر عشقى که ، مرگ بدان دچار مى شود ، خواننده را دچار شوک بزرگى مى کند .
حس میکنم وقفی پور رو خوندین چون دقیقا منم اونو گرفتم و اصلا ارزش نداشت . ترجمه بسیار ضعیف و غیر اصولی داره