اتاقی بزرگ و خالی، نیمکتی با روکش مخمل، میز کارمند دفتر مابین دو پنجره ی بسیار بزرگ. عده ای از رجال ملبس به اونیفورم یا لباس شخصی جمعند. یکی از آنها، ماتر، وزیر دادگستری. او مردی است کوتاه قامت و طاس. با صورتی متوحش روی نیمکت نشسته است. دیگران خشک، آرام و کاملا ساکت ایستاده اند. صورت هایشان نتراشیده و تحت فشار، کت و شلوارها چروکیده. معلوم است شب نخوابیده اند. چراغی روشن نیست فقط نور ملایم صبح اتاق را روشن می کند.
ناگهان رگبار آتش از نزدیک. گلوله ای پنجره را می شکافد و در سقف می نشیند. ریباز، وزیر امور خارجه، بلند قد، سنگین وزن و استخوانی، با سبیلی خشن و نامرتب، آرام به سوی پنجره می رود و کوشش می کند وضعیت خارج را دریابد. در باز می شود، افسری نفس زنان وارد می شود، همگی به سوی او برمی گردند. ماتر از جایش بلند می شود. افسر اطلاع می دهد:
نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند
«ادبیات فرانسه» از اشعار قرون وسطایی گرفته تا رمان های مدرن، برخی از تأثیرگذارترین و جسورانه ترین آثار را در ادبیات اروپا و جهان به وجود آورده
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
بینش هایی به یاد ماندنی درباره ی جذابیت های «اگزیستانسیالیسم»
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
تئوری های این نویسنده در مورد مقوله ی اگزیستانسیالیسم و آزادی، جایگاه او را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه ی دنیای غرب در قرن بیستم ، تثبیت کرده است.
فکر نمیکنم این دو کتاب، یعنی دستهای آلوده و چرخدنده یکی باشن..⚘
به نظر من این کتاب، داستان یک انقلاب خیالی نیست، بلکه روایتی از انقلابهای رخ داده است. این کتاب را احتمالاً با پوست و تنتان درک میکنید حتی اگر به نظرتان رخ نداده باشد. شاید اسم اول آن (دستهای آلوده) برازندهتر باشد. من فکر میکنم اگر قرار بر مد نبود، این کتاب بیشتر از قلعه حیوانات خوانده میشد و مورد اشاره قرار میگرفت.
درود .. آیا دستهای آلوده و چرخدنده یکی هستن؟
چون قاسم صنعوی دو ترجمه با دو نام دستهای آلوده و چرخدنده داره
عالی بود انگار داری فیلم میبینی
یکی از بهترین نمایشنامه هایی که خواندم، داستانی به شدت ملموس برای دوران حال ما