نکراسوف در دهه 1950 پاریس اتفاق می افتد. این زندگی روزنامه نگاری بدبخت به نام سیبیلوت را نشان می دهد که در روزنامه راست گرای فرانسه ، Soir á Paris فعالیت می کند. کار او بیشتر نوشتن تبلیغات ضد کمونیستی است. نقطه عطف اصلی زندگی او زمانی است که نمی تواند ایده خوبی بیاورد و رئیس او ، ژول پالوتین ، به او می گوید که اگر هیچ خبری پیدا نکند او را اخراج می کند.
با این حال ، در طول دوران بیکاری و افسردگی او ، ژرژ دو والرا ، یک کلاهبردار تحت تعقیب بین المللی ، به خانه او می آید. استعداد اصلی دی والرا این است که با استفاده از سخنان خود تقریبا همه اطرافیانش را مجذوب کند. دی والرا به سیبیلوت گفت ، او داستانی دارد که می تواند شغل روزنامه نگار را نجات دهد اما تنها در صورت اینکه سیبیلوت او را به پلیس معرفی نکند، داستان را برای او بازگو می کند.
پس از آن ما می توانیم نحوه تبدیل شدن ژرژ دو والرا به نیکیتا نکراسوف - وزیر فرار شوروی - و چند و چون زندگی او را در سطح قهرمان ملی فرانسه ببینیم.
در نکراسوف خواننده می تواند موضوعات مختلفی را در فلسفه ژان پل سارتر مشاهده کند. مسئله هویت در حالی که ژرژ با خودش می جنگد تا تصمیم بگیرد کدام هویت قویتر است (نکراسوف یا ژرژ) یکی از عناصر اصلی است. با این حال ، مسئله قدرت و ساختار سلسله مراتبی آن نیز به چالش کشیده می شود.
مرد ولگرد: می بینید؟ ژرژ: چه چیز را می بینم؟ مگرتو طبیعت گرایی؟ خوب می دانستم که طبیعتم اعتراض خواهد کرد. اما ترتیب کار را طوری داده بودم که خیلی دیر اعتراض کند: وظیفه سرما این بود که کرخم کند، و کار آب هم این بود که دهانم را ببندد. همه چیز پیش بینی شده بود، همه چیز، مگر این که پیرمرد احمقی بخواهد غریزه های پستم را بررسی کند. مرد ولگرد: ما که قصد بدی نداشتیم.
ژرژ: با خودت گفتهای: «آدم با ارزشی است، خوش برو پز است، صورتش بی آن که خیلی قشنگ باشد از هوش و فعالیت خبر میدهد: مسلما این آقا می داند که چه می خواهد: اگر تصمیم گرفته که به زندگی اش پایان دهد حتما به دلایل بزرگی این کار را می کند. خب! من، من، این موش فاضلاب، این خرخاکی، این موش کور متعفن و دارای مغز گندیده، روشن تر از او می بینم، مصالحش را بهتر از خودش تشخیص میدهم، و به جای او تصمیم می گیرم که زنده بماند! آیا این ناشی از غرور نیست؟
نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند
«ادبیات فرانسه» از اشعار قرون وسطایی گرفته تا رمان های مدرن، برخی از تأثیرگذارترین و جسورانه ترین آثار را در ادبیات اروپا و جهان به وجود آورده
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
بینش هایی به یاد ماندنی درباره ی جذابیت های «اگزیستانسیالیسم»
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
تئوری های این نویسنده در مورد مقوله ی اگزیستانسیالیسم و آزادی، جایگاه او را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه ی دنیای غرب در قرن بیستم ، تثبیت کرده است.
نمایشنامه ای سیاسی و نمادین