"[کافکا] از دلهره خود برای میلیون ها نفر صحبت کرد. یک قرن پس از تولد او، به نظر می رسد که هنوز هم آخرین نویسنده مقدس، و عالی ترین شخصیت برای نشان دادن ناتوانی ذاتی انسان مدرن است.
تمایزی که کافکا، یا قهرمانانش، بین این دنیا و دنیای دیگر قائل می شوند به معنای این نیست که دو جهان متفاوت وجود دارد، بلکه به این معنی است که برداشتهای مرسوم ما از واقعیت، برداشت های واقعی نیستند.
یک کتاب مهم، ارزشمند و کاملا جذاب. داستان ها رویایی، تمثیلی، سمبولیک، متناقض، عجیب و غریب، آیینی ، زننده، پرشور، بسیار شخصی، بسیار طنز ، شیطانی و الهی هستند.
اما گاهی اوقات من واقعا احساس می کردم که آسمان پرستاره با سوزش سینه اش بالا می رود و سپس و می افتد.
من تکرار می کنم: برای من هیچ جذابیتی برای تقلید از انسان وجود نداشت. من از آنها تقلید کردم زیرا به راهی برای فرار از آنها نیاز داشتم. همین.
هیچ کس آنچه را که من در اینجا می نویسم نخواهد نخواند، کسی نخواهد آمد که به من کمک کند... کشتی من بدون سکان است، که توسط باد طغیان گر راه خود را می یابد و به عمیق ترین مناطق مرگ می رود.
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
مخاطبین امروزی می توانند قدردان براد باشند که آثار کافکا را نگه داشت ولی واقعیت امر این است که کتاب محاکمه به خاطر «یک خیانت در امانت» در دسترس ما است
مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.