1. خانه
  2. /
  3. کتاب نامه هایی به میلنا

کتاب نامه هایی به میلنا

5 از 1 رأی

کتاب نامه هایی به میلنا

Briefe an Milena
انتشارات: شادگان
٪15
300000
255000
معرفی کتاب نامه هایی به میلنا

این کتاب در سال 1952 به زبان آلمانی متشر شد. در هیچ کدام از کار های دیگر کافکا مانند این اثر او خود را نشان نمی دهد نامه نگاری او با نامه های کاری شروع می شود و به نامه های عاشقانه ی شور انگیز ختم می شود . میلنا جسنسکا ،مترجم چکی آثار کافکا، زنی بیست و سه ساله و کاریزماتیک هدیه ای برای کافکا بود او نبوغی عجیب و شخصیتی پیچیده داشت . برای کافکای سی و شش ساله او آتش زنده ای بود که مانند آن را هرگز ندیده بود. کافکا تنها برای او خود ذاتی اش را آشکار کرد و در آخر نیز صیانت از خاطراتش را به او واگذار کرد. جان کات در باره ی این اثر می گوید" صدای کافکا در "نامه هایی به میلنا" شخصی تر ، پاک تر و دردناک تر از داستان های اوست: شهادت وجود انسان و انتظار ابدی ما برای غیرممکن ها."

درباره فرانتس کافکا
درباره فرانتس کافکا
فرانتس کافکا، زاده ی ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ و درگذشته ی ۳ ژوئن ۱۹۲۴، یکی از بزرگ ترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمره ی تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می آیند.کافکا در یک خانواده ی آلمانی زبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش - مجارستان. او بزرگ ترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچک تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های مرگ نازی ها جان باختند.پدرش بازرگان یهودی و مادرش زنی متعصب بود. رفتار مستبدانه و جاه طلبانه ی پدر چنان محیط رعب انگیزی در خانواده به وجود آورده بود که از کودکی سایه ای از وحشت بر روح کافکا انداخت و در سراسر زندگی هرگز از او دور نشد و شاید همین نفرت از زندگی در کنار پدری سنگدل موجب شد که کافکا ابتدا به مذهب پناه برد.کافکا زبان آلمانی را به عنوان زبان نخست آموخت، ولی زبان چکی را هم کم وبیش بی نقص صحبت می کرد. همچنین با زبان و فرهنگ فرانسه نیز آشنایی داشت و یکی از رمان نویسان محبوبش گوستاو فلوبر بود. آموزش یهودی او، به جشن تکلیف در سیزده سالگی و چهار بار در سال به کنیسه رفتن با پدرش محدود بود.کافکا در سال ۱۹۰۱ دیپلم گرفت، و سپس در دانشگاه جارلز پراگ شروع به تحصیل رشته ی شیمی کرد، ولی پس از دو هفته رشته ی خود را به حقوق تغییر داد. این رشته آینده ی روشن تری پیش پای او می گذاشت که سبب رضایت پدرش می شد و دوره ی تحصیل آن طولانی تر بود که به کافکا فرصت شرکت در کلاس های ادبیات آلمانی و هنر را می داد. کافکا در پایان سال نخست تحصیلش در دانشگاه با ماکس برود آشنا شد که به همراه فلیکس ولش روزنامه نگار - که او هم در رشته ی حقوق تحصیل می کرد - تا پایان عمر از نزدیک ترین دوستان او باقی ماندند. کافکا در تاریخ ۱۸ ژوئن ۱۹۰۶ با مدرک دکترای حقوق فارغ التحصیل شد و یک سال در دادگاه های شهری و جنایی به عنوان کارمند دفتری خدمت وظیفه ی بدون حقوق خود را انجام داد.کافکا در طول زندگیش فقط چند داستان کوتاه منتشر کرد که بخش کوچکی از کارهایش را تشکیل می دادند و هیچ گاه هیچ یک از رمان هایش به پایان نرسید (به جز شاید مسخ که برخی آن را یک داستان بلند می دانند). نوشته های او تا پیش از مرگش چندان توجهی به خود جلب نکرد. کافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که پس از مرگش همه ی نوشته هایش را نابود کند. دوریا دیامانت معشوقه ی او با پنهان کردن حدود ۲۰ دفترچه و ۳۵ نامه ی کافکا، تا حدودی به وصیت کافکا عمل کرد، تا وقتی که در سال ۱۹۳۳ آن ها ضبط شدند. جستجو به دنبال این نوشته های مفقود هنوز ادامه دارد. برود بر خلاف وصیت کافکا عمل کرد و برعکس بر چاپ همه ی کارهای کافکا که در اختیارش بود اهتمام ورزید. آثار کافکا خیلی زود توجه مردم و تحسین منتقدان را برانگیخت.فرانتس کافکا با این که در پراگ زندگی می کرد، اما کارهای ادبی خود را منحصرا به زبان آلمانی می نوشت.عموما اعتقاد بر این است که کافکا در سراسر زندگیش از افسردگی حاد و اضطراب رنج می برده است. او همچنین دچار میگرن، بی خوابی، یبوست، جوش صورت و مشکلات دیگری بود که عموما عوارض استرس و نگرانی روحی هستند. کافکا سعی می کرد همه ی این ها را با رژیم غذایی طبیعی، از قبیل گیاه خواری و خوردن مقادیر زیادی شیر پاستوریزه نشده (که به احتمال زیاد سبب بیماری سل او شد) برطرف کند.وضعیت گلوی کافکا طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود نمی توانست چیزی بخورد، و چون در آن زمان تغذیه وریدی هنوز رواج پیدا نکرده بود راهی برای تغذیه نداشت، و بنابراین بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داد. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۹۲۴ در گورستان جدید یهودی ها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند.
قسمت هایی از کتاب نامه هایی به میلنا

کتاب حاضر شامل چهارده نامه از ملینا یزنسکا - یکی از محبوب ترین زن های زندگی فرانتس کافکا - به دست آمده و در آخرین شمارۀ فصلنامۀ ادبی نویه روندشاو در آلمان منتشر شده است. آتش عشقی که بین کافکا و ملینا روشن شد. انتشار نامه های ملینا به کافکا بیش از هفتاد سال پس از مرگ ملینا که در تاریخ ادبیات اسم او به اسم کافکا پیوند خورده، بازتاب گسترده ای در رسانه های آلمانی زبان یافت. ملینا این نامه ها را در فاصلۀ سال های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ از اردوگاه کار اجباری نازی ها در درسدن، پراگ و راونسبورگ خطاب به پدر و دخترش نوشته بود. ملینا یزنسکا. ملینا به سال ۱۸۹۶ در خانواده ای مسیحی در پراگ متولد شد. او که زنی سرکش و مدرن بود و می توان او را جزو نخستین فمینیست ها به شمار آورد، علیرغم مخالفت سرسختانۀ پدرش با ادیبی به نام ارنست پولاک ازدواج کرد و به وین کوچید. چند سال بعد از پولاک جدا شد و بار دیگر به پراگ برگشت و برای دومین بار ازدواج کرد که حاصل آن دختری به نام یانا بود. این زن روزنامه نگار و مترجم که چهار سال عضو حزب کمونیست بود و سپس به دلیل انتقاد از استالینیسم از حزب اخراج شده بود، در زمان اشغال چکسلواکی توسط نازی ها به مقاومت ضدفاشیستی پیوست و به فرار یهودی های چکسلواکی به لهستان کمک رساند. او در نوامبر ۱۹۳۹ به اتهام همکاری با روزنامۀ زیرزمینی مقاومت ضدفاشیستی و "خیانت به کشور" توسط گشتاپو دستگیر و به دردسدن اعزام شد. ابتدا به علت نقص پرونده از او رفع اتهام شد اما در جهت "اصلاح" او را تحویل گشتاپوی پراگ دادند و از آن جا او را به اردوگاه کار اجباری در راونسبورگ منتقل کردند. او تقریبا چهار سال آخر زندگی اش را در آن جا گذراند. ملینا یزنسکا به سال ۱۹۴۴ و در سن ۴۷ سالگی در پی عمل جراحی کلیه در همان جا جان سپرد. ملینا و کافکا. ملینا که سیزده سال کوچکتر از کافکا بود، در اکتبر ۱۹۱۹ در کافه ای به نام آرکو در پراگ با کافکا آشنا شد. این کافه پاتوق اهل قلم آلمانی زبان پراگ از جمله کافکا بود. در آن جا جمع می شدند و تا دیروقت در بارۀ ادبیات و سیاست بحث و گفتگو می کردند. ملینا که حالا روزنامه نگاری صاحب نام شده بود، یک سال پس از این دیدار و آشنایی با کافکا نخستین نامه را به او نوشت و طی آن گفت، قصد دارد داستان های کافکا را به چکی ترجمه کند و این آغازی شد بر یک رابطۀ عاشقانه. ملینا چندین بار به دیدن کافکا به پراگ رفت. نامه نگاری های این دو تقریبا یک سال طول کشید. نامه های کافکا به ملینا را پرشورترین نامه های عاشقانۀ تاریخ ادبیات می دانند و حتی برخی براین نظر اند که می توان مجموع نامه های کافکا به ملینا را چون رمانی عاشقانه خواند. رابطۀ کافکا با ملینا از جنس و جنمی بود درست در نقطۀ مقابل رابطۀ او با نامزد رسمی اش فلیسه باوئر.

دیشب تو را خواب می دیدم. چیز زیادی به یادم نمانده، تنها می دانم که من و تو به هم تبدیل می شدیم. من تو بودم و تو، من. ناگهان تو آتش گرفتی. یادم آمد یک بار یک نفر با لباس، آتشی را خاموش کرد، کت کهنه ای را آوردم و تو را با آن زدم. اما دوباره ما تبدیل شدیم و تو دیگر آنجا نبودی، بلکه من بودم که در آتش می سوختم و من بودم که کت را به خودم می کوبیدم. اما فایده ای نداشت و ترس قدیمی ام تایید می شد که این چیزها آتش را خاموش نمی کند. در همین حال آتشنشانی رسید و تو نجات پیدا کردی. اما مثل همیشه نبودی. مثل روح رنگت پریده بود، مثل گچی که روی سیاهی کشیده باشند. شاید مرده بودی و شاید هم از خوشحالی نجات یافتن بود که در آغوشم از حال رفتی. اما باز هم ما تبدیل شدیم، شاید من بودم که در آغوش کسی می افتادم.

گاه احساس میکنم ما دوتن دراتاقی دو در هستیم ودرهای اتاق روبه روی یکدیگر قرار دارند. هریک از ما دسته یکی از درها را به دست گرفته است. یکی از ما چشمکی می زند و آن دیگری بلافاصله خودش را پشت در قایم می کند. در این هنگام اولی ناچار است حرفی بزند. دومی فورا در را پشت سر خود می بندد تا دیگر دیده نشود اما او مطمئن است که در را دوباره باز خواهد، زیرا این اتاق جایی است که شاید نتوان از آن بیرون رفت. ای کاش اولی دقیقا مثل دومی نبود. ای کاش او به آرامی چنان به سامان دادن ومرتب کردن اتاق می پرداخت که گویی آن اتاق نیز اتاقی است مثل همه اتاق ها. اما به جای همهاینها او دقیقا همان کاری را می کند که دیگری در پشت در خود می کند. حتی گاه پیش می آید که هردو پشت درهایشان هستند و اتاق زیبا خالی است.

مقالات مرتبط با کتاب نامه هایی به میلنا
جهان پارادوکس‌های «فرانتس کافکا»
جهان پارادوکس‌های «فرانتس کافکا»
ادامه مقاله
نویسندگان بزرگ با اختلال روانی
نویسندگان بزرگ با اختلال روانی

پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.

«فرانتس کافکا» و دنیای اگزیستانسیالیسم
«فرانتس کافکا» و دنیای اگزیستانسیالیسم

داستان های «فرانتس کافکا»، معنی هایی را در خود جای داده اند که تنها پس از مطالعه ی چندباره ی آثار او برای مخاطبین آشکار می شوند.

اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟
اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟

به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند

چرا باید زندگی‌نامه بخوانیم ؟
چرا باید زندگی‌نامه بخوانیم ؟

خواندن زندگی‌نامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟

نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات
نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات

در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.

کتاب محاکمه : دادگاهی برای همه انسان ها
کتاب محاکمه : دادگاهی برای همه انسان ها

مخاطبین امروزی می توانند قدردان براد باشند که آثار کافکا را نگه داشت ولی واقعیت امر این است که کتاب محاکمه به خاطر «یک خیانت در امانت» در دسترس ما است

فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده
فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده

مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.

نظر کاربران در مورد "کتاب نامه هایی به میلنا"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

در کتاب نامه‌هایی به میلنا، چهره‌ای از کافکا را شاهد هستیم که مثلا در نامه‌هایش به فلیسه این چهره را نمی‌بینیم. علتش این است که میلنا، نامزد کافکا نبوده. بلکه زنی روشنفکر بود که مترجم آثار کافکا بوده است. نامه‌های کافکا به میلنا فلسفی‌تر و جدی‌تر هستند. میلنا به کافکا از لحاظ فکری نزدیکی بیشتری داشته است. میلنا نخستین کسی بود که اجازه یافت دفتر یادداشتهای روزانه کافکا را بخواند. همچنین اولین خواننده نامه معروف کافکا به پدرش بوده است.

1400/06/27 | توسطرضا عارف
46
|