رمانی جذاب و تأثیرگذار درباره ی پیوند خواهرانه، جادوی تخیل، و ایستادگی.
«کلی» به شکلی استادانه درباره ی چالش های یافتن امید در شرایط ناممکن می نویسد.
رمانی زیبا در مورد پیوند چندلایه ی میان خواهران.
در آمریکا، تنها جایی که در آن زندگی کرده ام، همین برج است و تا آن موقع غیر از در آپارتمان خودمان، حتی یک در دیگر را نزده بودم، البته غیر از وقت هایی که «ویا» زندانی ام می کند. پس از خداحافظی با «مانی»، پلاک ایلینوی را توی کمد قایم کردم و بعد موهایم را که چرب شده بود، دم اسبی بستم، کمی از خراش ها و کثیفی دست هایم را پاک کردم و به دیدن خانم «یونگ» رفتم.
حق با «مانی» بود، شاید می توانستیم در تابستان کاری پیدا کنیم و کمی پول دربیاوریم. اما چه کسی بچه ای دوازده ساله را استخدام می کرد؟ خانمی پیر و تنها که هزاران دلار دارد؛ خودش بود.
چند بار در زدم تا آن را باز کرد. می دانستم خانه است. صدای تلق تلوق ظرف ها را می شنیدم. بالاخره وقتی در را باز کرد، یک کلمه هم حرف نزد. لباس خانه ی بلندی پوشیده و موهای خاکستری اش را با دستمال سر پشتش جمع کرده بود.
چرا فایل کتاب رو نمیذارید ؟
چطوری باید سفارش داد
لطفاً جواب من رو بدید
باید بری جای حساب من بعد تماس بازارو بزن با هاشون تماش بگیرید بعد راهنماییتون میکنن
چجوری باید سفرش داد
همینجوری که ایشون گفتن درسته😌
خیلی راحت برو کتابخونه ساید داشته باسن