هر کسی که به علم، روابط خواهر-برادری و دوستی علاقه دارد، از خواندن این کتاب لذت خواهد برد.
رمانی غنی و فراموش نشدنی.
«کلی» با شفافیت و بینش های دقیق، قدرت شگفت انگیز کلمات را به تصویر می کشد.
بله، درست می گفت. هر وقت دنبال «فیچ» می گشتی، می توانستی او را در سالن بازی های پارک «دلور» که اسم رسمی اش «جادوگر پین بال» بود ولی بیشتر محلی ها آن را به سالن بازی خیابان «مین» می شناختند، پیدا کنی که با دستگاه «سرگرد ویرانی» بازی می کرد. دوست صمیمی اش، «ورن ریپس»، می گفت سازندگان این بازی از جنگ ستارگان تقلید کرده اند؛ البته «سرگرد ویرانی» قبل از جنگ ستارگان منتشر شده بود، اما... «ورن» بود دیگر.
ولی امروز اول ژانویه بود و «فیچ» در عید سال نو هدفی برای خودش تعیین کرده بود، این که یک چیز جدید را امتحان کند. آخرین بار که اینجا بود، خواهر دوقلویش همراهش آمده بود و مسحور دستگاه ستاره درخشان و سفینه فضایی و چراغ هایش شده بود.
خواهرش دوست نداشت بازی کند، علاقه ای به بازی های کامپیوتری نداشت ولی تلاش کرد «فیچ» را قانع کند که شانسش را امتحان کند. «فیچ» پریده بود بهش و گفته بود بی خیالش بشود، ولی بعد عذاب وجدان گرفته بود. برای همین امروز صبح رفته بود سراغ دستگاه پین بال، گرچه دیگر هیچ کس پین بال بازی نمی کرد. حالا هم که این اتفاق افتاده بود.
کتابش عالیه، برای سنین 12 یا 13 سال. خودم با این کتاب کتابخون شدم