مارتا: «تو خودت به من یاد نداده بودی که به هیچی اهمیت ندم؟ هیچی برام مهم نباشه؟» مادر: «آره، ولی من خودم تازه فهمیده م که اشتباه می کردم و توی این دنیایی که از هیچی نمی شه مطمئن بود بعضی چیزها قطعی هستن. امروز اون چیز قطعی برای من عشق یه مادر به پسرشه.»
«آخ! من آزادیم رو از دست داده م. جهنم از اینجاست که شروع می شه!»
مارتا: جنایت جنایته؛ آدم باید تصمیمش رو گرفته باشه. به نظرم تو هم از همون موقعی که داشتی جواب مسافر رو می دادی می دونستی. مادر: نه، من بهش فکر نکرده بودم. همین جوری از سر عادت جوابش رو دادم. مارتا: عادت؟ ولی تو خوب می دونی که این جور فرصت ها کم پیش می آد. مادر: بله، معلومه. ولی عادت با جنایت دوم شروع می شه. با اولی هیچی شروع نمی شه. اولی چیزیه که تموم می شه. بعدش، چون فرصت کم پیش می آد، فرصت ها پخش و پلا می شن بین سال ها و خاطره شونه که عادت رو تقویت می کنه. راستش، بعضی وقتا این فکر آرومم می کنه که اونایی که مال ما هستن هیچ عذابی نکشیدن. مشکل بشه اصلا اسمش رو جنایت گذاشت. فقط یه دخالت کوچیکه، یه تلنگر کوچیک به زندگی کسایی که نمی شناسیم. آره، معلومه که زندگی خیلی بی رحم تر از ماست. شاید برای همینه که نمی تونم احساس گناه بکنم.
نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند
«ادبیات فرانسه» از اشعار قرون وسطایی گرفته تا رمان های مدرن، برخی از تأثیرگذارترین و جسورانه ترین آثار را در ادبیات اروپا و جهان به وجود آورده
اگر تا به حال کتابی از «آلبر کامو» خوانده باشید، آن اثر احتمالا کتاب «بیگانه» است. این رمان همچنان به عنوان شناخته شده ترین و ضروری ترین اثر او در نظر گرفته می شود
همه در درون خودشان این طاعون را دارند، چون هیچ کس در این جهان، هیچ کس، هیچ وقت نمی تواند مصون باشد.
بینش هایی به یاد ماندنی درباره ی جذابیت های «اگزیستانسیالیسم»
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
اگرچه شروع «تئاتر ابزورد» اغلب در آثار آوانگارد مربوط به دهه های 1920 و 1930 در نظر گرفته می شود، خاستگاه های آن در حقیقت به مدت ها قبل باز می گردد.
در این مقاله سعی شده است با فلسفه و جهان بینی این نویسنده ی بزرگ و مبتکر آشنا شویم و علاوه بر آن، اطلاعات جالبی در مورد زندگی شخصی آلبر کامو نیز به دست آوریم.
میخوام از دیدگاه خودم تحلیلش کنم : مارتا زندگی را در آینده میبیند و در تلاش برای رسیدن به آینده ای بهتر و به هر قیمتی است (چقدر شبیه به دیدگاه روانشناسی زرد) محیط زندگی اش را دوست ندارد(این مسئله در اثار داستایوفسکی هم نشانه ای از انسان رو به زوال است) عشق را تجربه نکرده است و انسانها را کیسه پول میبیند (این دو مورد در جامع ایران کاملا رایج و عادی شده متاسفانه) مادرش بی تفاوت، بی عشق، بی حس زندگی کرده است، مادرش در پوچی بوده و قتل پسرش فقط او را از پوچی خود آگاه میکند (در آثار کامو همواره اینگونه بوده که فرد دچار پوچی بوده و شاید سالها زندگی کرده و شاید حتی لحظات خوبی را تجربه کرده ولی یک اتفاق بیرونی مثل محرک او را آگاه میسازد، در اینجا آگاهی از عدم توانایی عشق ورزیدن) این وضعیت شخصیتها در سالهای قبل از اتفاق بوده، این اتفاق میافتد (بهترین جمله برای تعریف اتفاق قتل عشق است) و مکافاتی که مارتا و مادر تجربه میکنند هم کاملا مشخص است. از نظر من چیزی که ما باید بهش توجه کنیم خود جنایت نیست بلکه زندگی ای هست که آنها در طی این سالها از سرگذرانند و اینکه زندگی اشتباه میتونه سالها در حال رخ دادن باشه و ما متوجه نشیم و زمانی متوجه بشیم که توان اصلاح آنرا نداشته باشیم، درست مثل شخصیت مادر.
من نمیدونم واقعا این دیالوگ که "هیچکس تاحالا منو نبوسیده و هیچکس حتی خود تو، بدن برهنه منو ندیده" چقدر آقایان رو تحریک میکنه که محدودش کردن به اینکه منظور مارتا فقط مادرشه؟ همین جمله که هیچکس تاحالا منو نبوسیده یکی از عقدههای درونی مارتا رو نشون میده و اون نیاز به محبت و عشقه که سالها ازش محروم بوده.
نام کتاب به زیبایی بیانگر حس و حال ساده ای از ماجرای کلی نمایشنامه ست . نمایشنامه ای کوتاه ، با دیالوگ هایی با جملات به طور کلی کوتاه و قابل تامل و تفکری که از روحیات و درون کاراکترها نشات میگیرد ( به طور کلی سیر روند داستانی میشود گفت سریع است و حتی در پرده سوم به نظرم واکنشهای اولیه به اتفاقی که افتاده خیلی کم بهشون پرداخته شده و میتونست تراژدیکتر باشد . نمایشنامه را پیشنهاد میکنم ساده و خوب بود ، کشش مناسبی داشت که باعث میشد یکسره اون رو بخونیم و منتظر اتفاق نیفتادن اون موضوع باشیم . جالبه نقش مارتا را ماریا کاسارس معشوقه کامو بازی کرده است . نمایشنامه کالیگولا رو حتما از کامو بخونین .
خواندن آثار کامو نیاز به تفکر و قدرت تفسیر دارد و باید خواننده بتواند به لایههای عمیق اثر برسد ، خواه رمان باشد ، خواه مقاله یا نمایشنامه. نمایشنامهی سوتفاهم ، ماجرای جاپعه ای ست که دچار بی تفاوتی و منفعت طلبی شده است و میبایست از چهارچوب یک خانواده به مفهوم جامعه برسیم. این شاهکار را - با ترجمهی زیبای خشایار دیهیمی - میبایست بارها خواند.
سو تفاهم نشر مجید ترجمه پرویز شهدی هست اصلاح کنید
وای خدای بزرگ نمیدونستم نوشته کامو هست . سالها پیش تئاترش رو دیدم و از اون موقع در ذهنم مونده . خیلی داستانش رو دوست دارم . بسیار تلخ ولی زیبا
آدم وقتی کسی در انتظارش است به این سادگی نمیمیرد.
اکنون غم دیرین من مثل جراحتی که ناسور شده باشد و کوچکترین حرکتی آزارش دهد، در چالهی بدنم جای گرفته است و از این تنهایی جاودان ترس دارد.
مردها هرگز نمیدانند که چطور باید دوست داشت. هیچ چیز آنها را راضی نمیکند. آنچه را که آنها میدانند خواب و خیال دیدن است، وظایف جدیدی برای خود تصور کردن است، سرزمینهای تازه و مسکنهای جدیدی جست و جو کردن است. در حالیکه ما میدانیم در دوست داشتن باید عجله کرد، در یک بستر خوابید و از غیبت ترسید. آدم وقتی دوست میدارد هرگز خواب چیزی را نمیبیند.
جز بهترین اثار کامو نیست، اما برای آشنایی با قلمش انتخاب خوبیه. من با ترجمه آل احمد خوندم که به دلم ننشست.پیشنهاد میکنم با ترجمه دیگری بگیرید این کتاب رو.
کتاب سوتفاهم، داستان جنایت و مکافات است. سنگینترین نوع تاوان جنایت ها، قتل هایی که به بهانهی رسیدن به سعادت انجام گرفته اند درحالیکه سعادت، سرابی بیش نبود! قضیه از این قرار است که مادری ساده دل و دختر حریصش در یک روستا، صاحب مهمانخانهی کوچکی هستند که زندگیشان فروغش را از دست داده و دچار تکرار شده است. دخترک که مارتا نام دارد، سعادتش را در گرو زندگی در خانه ای رو به دریا و ملاقات انسانهای مختلف میبیند که برای تحققش نیازمند پولی کلان است ولی مسافرخانه شان سوت و کورتر از ان است که این پول را تامین کند. لذا مارتا فکر میکند اگر مسافرهای پولدارشان را سربه نیست کرده و پولشان را بالا بکشد میتواند به زندگی رویاییش برسد و خوش و خرم همراه مادرش زندگی کند. پس از کشتن چندین نفر، زمانیکه تصمیم گرفته بودند آخرین قتلشان را انجام داده و به سمت دریا راهی شوند اتفاق عجیبی میافتد و زندگیشان عوض میشود.
از بهترین آثار کامو. فکر میکنم برای شروع خوانش آثار کامو کتاب خوبی باشه.
یک نمایشنامه تلخ و گزنده، تراژدی ای به بزرگی کل پوچی موجود در جهان و مربوط به دوره اول نویسندگی کامو یعنی پوچی