یک ماجراجویی مهیج و سریع.
این اثر از همان نخستین صفحات، توجه مخاطب را به خود جلب می کند و تا رسیدن به پایان هیجان انگیز خود، به این کار ادامه می دهد.
این اثر هم برای مخاطبین کم سن و سال و هم برای والدین آن ها جذاب خواهد بود.
اگر یتیم ها یک لحظه وقت آزاد گیر می آوردند، بیشتر از هر کاری دوست داشتند کتاب بخوانند؛ فقط از همین راه بود که می توانستند به دنیای دیگری فرار کنند. کتابخانه شان، کمد خاک آلود کوچکی بود که در سرداب قرار داشت و کلا هشت تا کتاب توی آن بود.
شاید هر کدام از آن کتاب ها را بیست باری خوانده بودند، ازجمله یک فرهنگ لغت، یک دایره المعارف و تاریخ امپراتوری بریتانیا. ولی با این تعداد اندک کتاب، باید راهی پیدا می کردند تا کتاب های بیشتری به دست بیاورند، برای همین یک سیستم مبادله اختراع کردند.
هر ماه، یکی از یتیم ها اواخر شب، مخفیانه به آن طرف مزرعه می رفت، از دست سگ بدذاتی به نام «ویند» فرار می کرد، خودش را از پنجره ای کوچک بالا می کشید و وارد عمارت زیبا و ویکتوریایی خانواده «گریوس» می شد که در همان نزدیکی قرار داشت. یکی از کتاب های توی قفسه پر و پیمان اتاق مطالعه را موقتا برمی داشت و یکی از کتاب های خودشان را به جای آن می گذاشت.
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
عالیه واقعان😤
وای خریدم این کتابو هورااااا😀
خیلی خوبه