سه گانه ای دلنشین از داستان های در هم تنیده.
روایتی وسیع که به قدرت موسیقی در خلق زیبایی در جهانی آکنده از ترس و تعصب می پردازد.
این کتاب از ابتدا تا انتها لذت بخش است.
«فردریش» سرش را تکان داد و گفت: «نگران نباشین پدر، از پسش برمیام.» خیلی دوست داشت حرف های خودش را باور کند؛ باور کند کاری مثل پیاده رفتن تا محل کار، آنقدر آسان است که خودش می تواند به تنهایی انجامش دهد و بدون حضور پدر، توانایی غلبه بر ترس هایش را دارد. موهای پدرش به هم ریخته بود، سفیدی موها باعث شده بود قیافه اش خیلی جدی به نظر بیاید و این کاملا برازنده اش بود.
دستش را دراز کرد و به «فردریش» لبخند زد، اما لبخندش مثل همیشه پر از شادی نبود، بلکه این بار مملو از نگرانی و اضطراب بود. آیا چشمان پدر خیس بود؟ «فردریش» برگشت، پدرش را در آغوش گرفت و تمام سعی اش را کرد که به او اطمینان خاطر بدهد؛ «هیچ بلایی سرم نمیاد، پدر. امروز اولین روز بازنشستگیه، باید ازش لذت ببرین. میخواین برین به کبوترا غذا بدین؟»
«فردریش» سرش را تکان داد؛ خوشحال بود که توانسته کمی فضا را شاد کند. «چطوری میخواین وقتتون رو بگذرونین؟ امیدوارم دوباره به نوازندگی فکر کنین.» سال ها قبل، پدر برای ارکسترسمفونی برلین، ویولن سل می نواخت؛ اما بعد از ازدواج و بچه دار شدن، آن را کنار گذاشته و سراغ یک کار جدی تر رفته بود. کمی بعد از تولد «فردریش»، مادرش از دنیا رفته بود و پدر هم از آن زمان به بعد، او و خواهرش، «الیزابت» را به تنهایی بزرگ کرده بود.
واقعا چرا پرتقال سه جلدش کرده؟😐
چرا اکو ۱ گوشته ادامه دارد ... اما ادامه نداره ؟ از کجا میتونم ادامه تهیه کنم ؟
جلد یک و دو با پایان باز تموم میشن... که توی جلد سوم ادامه دارن
کتاب بسیار عالی هست
اکو واقعا زیباست