به شکل درخشانی بدیع و فوق العاده تأثیرگذار.
شناخته شده ترین کتاب و شاهکار نیچه.
مشهورترین و تأثیرگذارترین اثر فلسفی نیچه.
از همه ی نوشته ها، تنها آن را دوست دارم که با خون خود نوشته باشند. با خون بنویس، و تو خواهی آموخت که خون، روح است. خون بیگانه را دریافتن آسان نیست: بیزارم از آن همه کسان که به کاهلی می خوانند.
هر آن کس که می خواهد پرواز کردن بیاموزد، ابتدا بایستی ایستادن و راه رفتن و دویدن و صعود کردن و رقصیدن را یاد بگیرد. هیچ کس پرواز کردن را با پرواز کردن نمی آموزد!
ای کاش حیوانی باشید در کمال حیوانی اش؛ اما تو کجا و دنیای پاک حیوان کجا!
رمان های فلسفی، روایت هایی داستانی هستند که به شکل ویژه بر تم های فلسفی تمرکز دارند و از این موضوعات به منظور پیشبرد داستان خود بهره می برند.
بسیاری از افراد اعتقاد دارند که برای شروع درک نگرش های گاها متضاد «فردریش نیچه»، مخاطبین باید آثار او را از ابتدا تا انتها به ترتیب زمان انتشار مطالعه کنند
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
نیچه معتقد بود که اصلی ترین کارکرد فلسفه، آموختن یک چیز به انسان است: «چگونه به آن کسی که هستیم، تبدیل شویم.»
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
این کتاب رو فقط با ترجمه استاد داریوش اشوری بخونید کلا تمام کتابهای استاد آشوری رو باید خوند
سلام، خیلی دنبال چاپ قطع جیبی جلد چرمیش گشتم اما پیدا نمیشه، اگه ممکنه و موجود هست توی سایت بزارید
واقعا این حرکتو دوس داشتم ولی با فراسوی نیکو بد این کارو میکنم نه چنین گفت زرتشت
نیچه عزیز ، تشکر میکنم ازت برای خلق این اثر بی نظیر و درخشان 👊👏🗡️🧡
چقدر عالم در نظرات هست !
کتاب چنین گفت زرتشت رو بالاخره با ترجمه آقای آشوری دریافت کردم .ترجمههای دیگه رو نخودم ولی آقای آشوری با این ترجمه خودش رو ماندگار کرده خوندن این کتاب حتما نیاز به اطلاعات قبلی در خصوص فلسفه ،تاریخ ، ادبیات داره ، کتاب بسیار بسیار به شعر نزدیکه ولی فلسفی هم هست که پیدا کردن منظور نیچه به نظر من سخته ، این کتاب از یه طرف مانند کتابهای پیامبرانه است از طرف دیگه مانند کتابهای فیلسوفانه است .
با ترجمه داریوش آشوری موجود نمیشه؟
وااااای از این کتاب ! یک رنج شیرینیو برای آدم به همراه داره ... هر صفحه اش آدمو شگفت زده میکنه ...نحوهی بازی با کلمات ، معنای پشتش، هدف از نوشتنش... از خودم ممنونم که این کتاب رو خریدم و خوندم
داریوش آشوری در ترجمه اش از واژگانی ساده و فارسی برای ترجمه متنی سنگین و شاعرانه استفاده کرده و توان و زمانی که برای ترجمه این کتاب -و سپس پالایش ترجمه اش - گذاشته کم نظیر است. از کلمات فارسی پاکیزه استفاده کرده و لحن شاعرانه نیچه را حفظ کرده است. اگر کتابی به این ژرفی را مترجمی بتواند با کلماتی ساده و روان به فارسی برگرداند و معانی را [ بدون تغییر در لحن و بیان کتاب اصلی ] به خواننده انتقال دهد ، پس در ترجمه موفق بوده است. مقایسه بخشی از متن سه ترجمۀ مختلف به درک مطلب کمک میکند: _ ترجمۀ داریوش آشوری: «زرتشت تنها از کوه به زیر آمد و باکسی رویارو نشد. اما چون به جنگلها پای نهاد، ناگاه، خود را با پیرمردی رویارو دید که از کلبه یِ قُدسِ خویش پیِ یافتنِ ریشه در جنگل بیرون آمده بود. و پیرمرد با زرتشت چنین گفت: “این آواره به چشم ام بیگانه نیست: سالها پیش از اینجا گذشت. نام اش زرتشت بود. اما دگر گشته است. آن زمان خاکسترت را به کوهستان بردی و امروز سرِ آن داری که آتش ات را به درهها ببری؟ از کیفرِ آتش افروزی نمیهراسی؟”» _ ترجمۀ مسعود انصاری: «زرتشت از کوه فرود آمد و در راه باکسی رو به رو نشد تا اینکه به جنگل رسید. ناگهان پیرمردی را دید که در جستجوی ریشه درختان از کلبه خلوتِ خویش به آنجا آمده بود، با خود چنین گفت: “این رهگذر با خاطرم بیگانه نیست، ده-سالِ پیش از اینجا گذشت، او امروز تا آن هنگام بسیار تغییر کرده است. آری نامش زرتشت بود. ای زرتشت! آن روز خاکسترت را به کوه بردی و اینک آتشت را به درهها باز میآوری؟ آیا از کیفر آتش افروز بیمی نداری؟”» _ ترجمۀ قلی خیاط: «زرتشت از کوه پایین آمد. در راه کسی را ملاقات نکرد اما وقتی رسید به بیشه، زاهدِ پیر تارک دنیایی را دید که دور از کلبهی خود، دنبال ریشه و گیاه میگشت. مرد پیر به زرتشت گفت: “این مسافر به چشم من غریبه نیست. چندین سال پیش راهش از این جا گذشت. آن روزها او را زرتشت مینامیدند ولی اکنون تغییر یافته است. دیروز، تو خاکسترت را به کوه میبردی؛ امروز میخواهی شعله ات را به درهها ببری؟ نمیترسی از جرم و کیفر این آتش سوزی؟”»
من این کتاب رو خوندم تا صفحه قبل رو متوجه نشدی نرو صفحه بعد .اونقدر بخون تا متوجه شی .روزی چند صفحه بخوان تا درک کنی.کتاب بسیار سنگین و زیبایی هستش
اگر برای ترجمه به مشکل خوردید آشوری ترجمه صحیحی داره چون ادبیات ظنز نیچه رو حفظ کرده، و به این توجه داشته باشید هر گونه ترجمهای از زبانی به زبانی دیگر صورت میگیره و حتی از همان زبان به همان زبان، تفاوتهای معنایی جزئی در متن ایجاد میشه و این طبیعیه علت هم گویش زبانی هر زبانیه. اگر برخی میگن متن آلمانی رو بررسی کنین بیراه نمیگن چون طرز استفاده از یک مفهوم فیالمثل طنز در عین حال فلسفی در چند زبان مختلف به طرق متفاوتی بیان میشه، متنی وقتی ترجمه شده باید دید از چه واژگانی براش استفاده شده، آیا اون واژهها رو مردم خود اون زبان معقولا (دقت کنید معقولا نه معمولا) بهرهمند میشن؟ برای مثال اینکه "رهگذر را در خاطرم نیست" غیر معقولانهتر از "به چشمم آشنا نیست" به نظر نمیاد؟ یقینا دومی بهتره! هرکدوم از این واژهها به تنهایی معانی جدا دارن ولی در جمله معنی عوض میشه؛ در نتیجه وقتی متنی ترجمه میشه نیاد واژه به واژه بررسی کرد مفهوم رو به شکل معقول بیان کرده باشن درسته. آشوری هم مترجمه هم زبانشناس عمده کتابایی که ترجمه کرده هم تو حوزه فلسفه، زبانشناسی، روانشناسی و امثالهم بوده پس میتونه ترجمه مناسبی برای چنین گفت زرتشت ارائه داده باشه. این رو هم ذکر کنم که من به طور تطبیقی هر دو ترجمه رو بررسی کردم نه کاملا و مثالی هم که آوردم اولی ترجمه اسدی و دومی ترجمهی اشوری بود. کسانی هم که میگن آشوری چندان مطلوب نبوده به خاطر واژگان ادبیای که حق مطلب رو از مفاهیم نیچه بیان کنن میگن که حقیقتا اگر چنین کتابی رو میخونید باید با واژگان اصیلتری در زبان فارسی آشنایی داشته باشید نه اینکه دنبال ترجمهای با واژگان ساده بگردید! این سبک ترجمه خوندن به درد طرفداران رمان میخوره نه موضوعات اینچنینی. باشد که مفید بوده باشه.
سعدی را "استاد سخن" نامیده اند. سبک سعدی را سهل و ممتنع نامیده اند . بیان حال و احساس با سادهترین واژگان ، بهترین و مشهورترین مثال ؛ این بیت شعر : ( باد آمد و بوی عنبر آورد / بادام شکوفه بر سر آورد ) در اوج سادگی ، مفهوم و احساس بهار را آورده که بیان همانندش غیر ممکن شده به نظر من وقت و توانی که جناب داریوش آشوری برای این کتاب گذاشته اند کم نظیر است. از کلمات فارسی پاکیزه استفاده کرده و لحن شاعرانه نیچه را حفظ کرده است. اگر کتابی به این ژرفی را مترجمی بتواند با کلماتی ساده و روان به فارسی برگرداند و معانی را [ بدون تغییر در لحن و بیان کتاب اصلی ] به خواننده انتقال دهد ، بزرگترین موفقیت است. مقایسه بخشی از متن سه ترجمۀ مختلف به درک مطلب کمک میکند: ترجمۀ داریوش آشوری: «زرتشت تنها از کوه به زیر آمد و باکسی رویارو نشد. اما چون به جنگلها پای نهاد، ناگاه، خود را با پیرمردی رویارو دید که از کلبه یِ قُدسِ خویش پیِ یافتنِ ریشه در جنگل بیرون آمده بود. و پیرمرد با زرتشت چنین گفت: “این آواره به چشم ام بیگانه نیست: سالها پیش از اینجا گذشت. نام اش زرتشت بود. اما دگر گشته است. آن زمان خاکسترت را به کوهستان بردی و امروز سرِ آن داری که آتش ات را به درهها ببری؟ از کیفرِ آتش افروزی نمیهراسی؟”» ترجمۀ مسعود انصاری: «زرتشت از کوه فرود آمد و در راه باکسی رو به رو نشد تا اینکه به جنگل رسید. ناگهان پیرمردی را دید که در جستجوی ریشه درختان از کلبه خلوتِ خویش به آنجا آمده بود، با خود چنین گفت: “این رهگذر با خاطرم بیگانه نیست، ده-سالِ پیش از اینجا گذشت، او امروز تا آن هنگام بسیار تغییر کرده است. آری نامش زرتشت بود. ای زرتشت! آن روز خاکسترت را به کوه بردی و اینک آتشت را به درهها باز میآوری؟ آیا از کیفر آتش افروز بیمی نداری؟”» ترجمۀ قلی خیاط: «زرتشت از کوه پایین آمد. در راه کسی را ملاقات نکرد اما وقتی رسید به بیشه، زاهدِ پیر تارک دنیایی را دید که دور از کلبهی خود، دنبال ریشه و گیاه میگشت. مرد پیر به زرتشت گفت: “این مسافر به چشم من غریبه نیست. چندین سال پیش راهش از این جا گذشت. آن روزها او را زرتشت مینامیدند ولی اکنون تغییر یافته است. دیروز، تو خاکسترت را به کوه میبردی؛ امروز میخواهی شعله ات را به درهها ببری؟ نمیترسی از جرم و کیفر این آتش سوزی؟”»
دوستانی که میخوان به سراغ فلسفه برن حالا با چه فیلسوفی میخوان شروع کنن فرقی نمیکنه ، پیشنهادم کتاب تاریخ فلسفه اثر ویل دورانت هست .
سلام وقت بخیر. برای خواندن آثار نیچه به چه ترتیبی باید کتابها رو خوند ؟ لطفاً راهنمایی کنید . میخوام تمام آثار رو بخونم ولی نمیدونم از کجا باید شروع کرد و ادامه داد ؟
بعضیها معتقدن باید به همون ترتیبی که نیچه کتاب هارو نوشته اون هارو خوند ، اما مخالفم . من خودم با غروب بتها شروع کردم ، نیچه در این کتاب به اندیشههای فیلسوفان قبل از خودش انتقادات زیادی میکنه و مارو به تحقیق وادارمیکنه پس باعث میشه اطلاعات زیادی از تاریخ فلسفه به دست بیاریم که برای نیچه خوانی ضروریه .
برای ترتیب خوندن مفهومی: - تراژدی زایش - تاملات نابهنگام - فلسفه، معرفت، حقیقت - انسانی زیاده انسانی - سپیده دمان - دانش طربناک هم همون حکمت شادانه - چنین گفت زرتشت - فراسوی نیک بد - تبار شناسی اخلاقی - شامگاه بتان - آنک انسان - اراده قدرت
اما اگر شوپنهاور رو قبل نیچه بخونی عالیه چون کانت، شوپنهاور و در نهایت نیچه ارتباطات خوبی با هم دارن و میتونی با خوندن شوپنهاور با فلسفه هر دو آشنا شی(بیشتر کانت) و فهم نیچه به مراتب برات آسونتر میشه چون دنباله رو هم نیستن ولی شبیه به همن.
چنین گفت زرتشت کتاب سادهخوانی نیست. در جای جای آن نیچه در حال گفتگو با الهیات مسیحی، سنتهای فکری افلاطونی و فیلسوفهای پیش از خودش مانند دکارت و کانت و ... است. بنابراین برای فهمیدنش خواننده باید درک و دانش خوبی از تاریخ فلسفه داشته باشه. هرچند هیچ ترجمهی بسیار دقیقی از این کتاب وجود نداره اما ترجمه داریوش آشوری با اختلاف بهترین ترجمه ممکنه. ترجمه منوچهر اسدی هرچند کتابچهای در نقد آشوری داره ترجمهی بسیار بدی است. ضمن اینکه غالب نقدهاش به ترجمه آشوری هم وارد نیست و بیشتر حاصل اختلاف دیدگاه است تا اشتباه ترجمه کردن متن. برای درک بهتر این کتاب حتماً کتاب زرتشت نیچه اثر پیر ابر و سو فرن و همچنین نقتاب روشنگری از استنلی روزن رو بخوانید. و به سمینارهای علی شاهی درباره زرتشت نیچه هم در کانال تلگرام آگرافوس گوش بدین.
سلام . برای شروع خوندن کتابهای نیچه به چه ترتیبی باید بخونم ؟
نقاب زرتشت رو از کجا میشه خرید؟هیچجاموجود نداره
فقط منم که خوندن و فهم این کتاب برام خیلی سخته ؟ نظر بقیه افرادی که اطلاعات چندان فلسفی ندارن چیه راجب کتاب ؟
برای نیچه خوانی شما باید یک سری اطلاعات نسبی راجب فلسفه و همچنین تفکرات اندیشمندان قبل از نیچه و همچنین کتاب مقدس داشته باشید .
نیچه فیلسوفی نیست که فلسفه خوانی رو بخواید با اون شروع کنین مخصوصا اگه بخواید به آثار خودش مراجعه کنین. از طرفی از کژفهمی آرای اون برای کسی که آشنایی کمی با فلسفه داره و دست به نیچه خوانی میزنه گریزی نیست و از طرفیم بخش عظیمی از فلسفه نیچه به نقد نظرات سایر فلاسفه میپردازه که حداقل دانشی از تاریخ فلسفه رو میطلبه.
این کتاب خوندنش برا عموم مردم چطوره ؟ من ۶۰ صفحه خوندم ولی خیلییی نمادین و ادبی طور و سخته فهمش . از قبل باید چیزی از فلسفه بدونیم یا با نیچه آشنا باشیم ؟
سلام. وقت شما بخیر. پیشنهاد میکنم قبل از خوندن این کتاب، مطالعه مختصری درباره فلسفه نیچه داشته باشید چراکه نیچه در این کتاب بسیاری از عقاید بنیادین فلسفه خودش مانند ابر انسان، بازگشت جاودانه و فراسوی نیک و بد رفتن رو معرفی میکنه. اما در عین حال بسیاری از قسمتهای کتاب پیچیده نیستند و درکشان نیاز به دانش فلسفی نداره.
«از نوشتهها همه تنها دوستدار آنام که با خون خود نوشته باشند. با خون بنویس تا بدانی که خون جان است. دریافتن خون بیگانه آسان نیست: از سرسری خوانان بیزارم.»
این کتاب بدرد کسی که از فلسفه اطلاعات نداره نمیخوره,کتاب فلسفی بسیار سختیه و به هیچ عنوان بدرد عام نمیخوره و پره از استعاره غیرقابل فهم
منم همینطور فکر میکنم ولی مث اینکه خیلی از افراد عادی ام از کتاب لذت بردن . درحالی که برام تعجب اوره
عزیزان من چنین گفت زرتشت یکی از کتابهای فلسفی ساده است اما مفاهیم بزرگ را در غالب زبان کوچک بیان کرد و یه سریا میگن سخته به دلیل اینکه کتاب نخوندم توعمر شون
اینکه فهمیدن کتابی سخت باشه دلیلی بر این نیست که بدرد عوام نمیخوره. استعارههای کتاب هم غیرقابل فهم نیست. بهتره قبل از مواجهه با خود متن کتاب یا کتابهایی در شرح چنین گفت زرتشت یا افکار نیچه بخونید.
سلامتر جمه آقای غلامی هم خوبه
من دانشجوی زبان آلمانی هستم تمام ترجمهها در ایران اشتباه است
خواهش میکنم بفرمایید کدوم ترجمه خوبه خیلیا تو ایران ترجمه آشوری رو تبلیغ میکنن ولی من یه مصاحبه از آقای آشوری دیدم ایشون بشدت هیچ شناختی از فلسفه ندارن ؟
با اینکه ترجمه آشوری از چنین گفت زرتشت نیچه عالیه ولی خواندن کتاب زرتشت نیچه ترجمه بهروز صفدری که توضیح کتاب چنین گفت زرتشت است برای فهم آن لازمه