به خوشمزگی یک بستنی در یک روز داغ تابستانی.
بزرگداشتی عمیق و لطیف از قدرت عشقی بیداری بخش.
این کتاب، هنوز هم قادر است مخاطبین پیر و جوان را به وجد آورد.
خوشی های بزرگ زیاد مهم نیست، مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد. باباجون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کردم و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت، بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد. من می خواهم بعد از این، زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم. می خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم.
باباجون آنقدر که تفریح های دانشکده برای من ناراحت کننده است، درس های آن مشکل نیست. بیشتر اوقات من نمی فهمم دخترها چه می گویند و برای چه می خندند. شوخی های آن ها مربوط به گذشته است که همه کس جز من در آن سهیم است. احساس می کنم در این دنیا بیگانه هستم و زبان مردم را نمی فهمم. در اینجا کسی نمی داند که من در یتیم خانه بزرگ شده ام. من به سالی گفتم که پدر و مادرم فوت کرده اند و یک آقای مسنی مرا به دانشکده فرستاده. نمی دانید چقدر دلم می خواهد مثل سایر دخترها باشم ولی خاطره ی «موسسه ی خیریه ی ژان گریر» که دورنمای دوران طفولیت من است، بزرگترین تفاوت بین من و آن هاست.
بابا لنگ دراز عزیزم! تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم. وقتی می فهمی و می دانی ام، چیزی درون دلم فرو می ریزد. چیزی شبیه غرور. بابا لنگ دراز عزیزم! لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم. بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند. نمی گذارم... نمی خواهم... بابا لنگ دراز من! همین که هستی دوستت دارم، حتی سایه ات را که هرگز به آن نمی رسم.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
اولین کتابی بود که میخوندم و یادمه چون باید داستانو از بین نامه هاشون میفهمیدم اصلا به مذاقم خوش نمیاد ولی الان به نظرم بسیار شیرین و دوست داشتنیه
یه اثر زیبا و دلنشین برای دختران و البته همهگان نوع ادبیات «نامهنگاری» ضمن اینکه به جذابیت داستان اضافه کرده، در مقابله با شیوههای سخیف نوشتاری نوجوونهای امروز هم قد عَلم کرده و اگه دخترانتون استعدادی در نوشتن داشته باشن، بیشک کمک بزرگی بهشون خواهد بود.. طراوت، شادابی و پویایی جودی، با قلم توانای نویسنده و ترجمه خوب مهرداد مهدویان، بخوبی به مخاطب منتقل میشه.. روحیه قدردانی و تلاش جودی در اثنای اونهمه ناملایمات، ارزشمند بود..
خیلی حس و حال خوبی داره..... آدم دلش میخواد برای یکی نامه بنویسه 😭❤️
درود و وقت بخیر. در حال خوندنش هستم، به نظرم از نوجوان تا میانسال میتونن کتابو بخونن، دوست داشتم.
بابا لنگ دراز یک اثر خوب از وبستر که البته بدون ایراد نیست و ایرادات کمی هم نداره .مثل ساخته نشدن بابا لنگ دراز و دیگر نقشهای فرعی و ساخته نشدن محیط چه محیط و فضای پرورشگاه و چه محیطهای دیگه یا مثلا پاره پاره بودن نامهها .اما بابا لنگ دراز یه جودی بسیار دوست داشتنی داره که سالها میتونید به یادش باشید
بابالنگ دراز مدت زمان طولانی مدت زمان طولانی شدن به یک سال گذشته
خیییلی قشنگ بود... آخرش قلبم اکلیلی بود همش💖💖💖💖💖 🥲🥰🥰🥰 با ترجمه میمنت دانا خوندم. مشکلی نداشت
کتاب فوق العاده ای هستش قبلا خودم خوندم خریدم و هدیه دادمش به خواهرم، ممنون از ایران کتاب و هدیه کوچیکی که پیشش گذاشته بود❤️
تنها احساس ابوت را فردی که مثل اویوده میفهمد.حمایت یک بیگانه که اصلن ندیده اش ارج مینهد.من خیلی با احوالات اش متاثر شدم حتی زمانهای کسب موفقیت اش.حتی موقع خواندن نامه اش گریه کردم.یعنی چند بار هم بخوام بخونمش همین حالت را خواهم داشت.قبلنا کارتونی را دیده بودم .و همین حس را داشتم.
از کدوم انتشارات خوندید
کتاب ارزش فقط یه بار خوندن داره چه این چه دوش چون خیلی ابهام و تحیر میاره، برای آدم
فقط وقتی هر نامه با ذوق میخونی ... و تو ذهنت تصور میکنی چه جوابی از نامه قبلی گرفته که نامه جدید اینه :) مخصوصا آخر کتاب! باعث میشه نامه هارو دوباره تداعی کنی لبخند بزنی :) نشر افق - ترجمه محسن سلیمانی
این کتاب رو با نشر قدیانی خوندم و خیلی قشنگ بود اما فکر کنم نشر افق کاملتر باشه. من فکر میکردم این کتاب رو راوی روایت میکنه اما تمام کتاب از نامه هایی که جودی برای بابالنگ دراز نوشته تشکیل شده و این بنظرم جذاب تره.. کتابش برای نوجوونها خیلی مناسبه ^^
کتاب دیگه از این بهتر هم مگه داریم ؟ مگه میشه ؟ با خوندنش کلی حال آدم خوب میشه
خیلی کتاب قشنگیه... به قول انگلیسیها: تو تامبز آپ
مترجم نشر افق طبق گفته سایت انتشارات نوشین ابراهیمیه نه محسن سلیمانی
خیر اگر از مجموعه عاشقانههای کلاسیک نشر افق بخونید ترجمه آقای سلیمانی هست
نه سلیمانیه
بین قدیانی و افق قطعا افق خیلی ترجمه بهتری داشت ، اما اگر توی کتابهای چاپ قدیمی خواستین بخرین ترجمهی مریم نیری عالیه .
نشر افق از همه بهتره
سانسور نداره؟