نام داستان کوتاهی از صادق هدایت، "زنی که مردش را گم کرد" است که در سال ۱۳۱۲ در مجموعهٔ "سایهروشن" به چاپ رسید. این داستان به موضوعات و روابط جنسی زنی مازوخیست پرداخته و در انتها به تصویر زندگی او در جامعهٔ معاصر نویسنده میکشد.
شخصیت اصلی کتاب "زنی که مردش را گم کرد" زنی به نام زرین کلاه است. وقتی او به دنیا آمدهاست پدرش درگذشته و این حادثه ناگوار باعث شده که او به مادرش کینه و دشمنی بورزد. مادر همواره او را لعن و نفرین میکند. این دختر جوان، که همیشه از مهر و محبت محروم بوده، تصنیفی از "گلببوی مازندرانی" که برایش خوانده میشود، کافی است تا عاشق او شود و رویای زندگی با او را در دلش بپروراند.
زرین کلاه راز این عشق مخفی را با یکی از همسایگانش که محرم اسرار او است، به اشتراک میگذارد و او میانجی میشود تا این دو نفر را به هم متصل کند. اما مادر زرین کلاه به شدت مخالفت میکند. ماجرا به گونهای پیش میرود که واسطهها کار را به پایان میبرند و زرین کلاه با گلببو در عقد میافتد. اما ادامه این زندگی به زیبایی رویاهای دخترانهاش نیست و شاهزادهٔ خوشبختی که او در آغوشش است، شلاق جفاکاری را در دست دارد.
کتاب زنی که مردش را گم کرد