در این کتاب، داستان کارآگاهی با تمام شکوهش وجود دارد.
غرق شدن کامل در این داستان، تضمین شده است.
هرکول پوآرو از معدود شخصیت های داستانی است که به تفکرات من به عنوان یک نویسنده ی رمان های جنایی شکل داد.
آقای کاری هم رفته بود و به قتل رسیده بود. ولی فقط این نبود. برای قاتل مهم بود که هویتش شناسایی نشود. کیف بغلی نداشت. اوراق شناسایی نداشت. مارک خیاطی لباسش را برداشته بودند. ولی این ها کافی نبود. کارت ویزیت چاپی شرکت بیمه فقط در کوتاه مدت فایده داشت. ولی اگر قرار بود هویتش هرگز معلوم نشود، باید برای او هویت جعلی درست می کردند. به همین دلیل مطمئن بودم که دیر یا زود بالاخره یک نفر پیدا می شود و هویت مقتول را شناسایی می کند. برادری، خواهری، زنی. خب، زنی پیدا شد. خانم ریوال. صرف اسمش کافی است که آدم شک کند. در سامرست روستایی است به اسم کاری ریوال. من مدتی در حوالی این روستا اقامت داشته ام. پیش چند نفر از دوستانم. می بینیم که ناخودآگاه این دو اسم انتخاب شده: آقای کاری، خانم ریوال. پس تا اینجا نقشه معلوم شد. ولی مانده بودم که چطور قاتل به این نتیجه رسیده که هویت واقعی جسد معلوم نمی شود. چرا اینطور فکری کرده؟
به زبان پلیسی: ساعت 2 و 59 دقیقه ی نهم سپتامبر رهسپار هلال ویلبراهام به سمت غرب بودم. بار اول بود که به آنجا می رفتم و راستش را بخواهید پاک گیج شده بودم. همین طور با اتکا به شمّ غریزی خودم پیش می رفتم و هرچه احتمال موفقیتم کاهش می یافت، سماجتم بیشتر می شد. من این طور آدمی هستم.
«بعد چه کار کردید؟» «با احتیاط راهم را پیدا کردم و مواظب بودم پایم به چیزی نخورد.» «بعدش؟» «زانو زدم و کورمال کورمال دست کشیدم. دست آدم بود. یخ. نبض نداشت... بلند شدم، آمدم اینجا نشستم. منتظر شدم. می دانستم که به موقع یک نفر می آید. آن زن... آن دختر، هر کس بود، خبر می دهد. فکر کردم بهتر است از خانه خارج نشوم.» از آرامش زن کیف می کردم. جیغ نزده بود. وحشت زده از خانه فرار نکرده بود. همان جا نشسته و منتظر شده بود. کار عاقلانه ای است، ولی هر کسی نمی تواند اینطور رفتار کند.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
برخی از محبوب ترین و پرفروش ترین نویسندگان در دنیای ادبیات، تمام مسیر حرفه ای خود را با به کارگیری هویت هایی جایگزین خلق کرده اند.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
این تجربه به نظر برای بسیاری از نویسندگان پرفروش و موفق اتفاق افتاده است: مواجه شدن با واکنش های منفی، قبل از دستیابی به موفقیت.
در این مطلب به تعدادی از برجسته ترین نویسندگان بریتانیایی می پردازیم که آثارشان، جایگاهی ماندگار را در هنر ادبیات برای آن ها به ارمغان آورده است.
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
آگاتا کریستی، نویسنده ای انگلیسی بود که بیشتر به خاطر داستان های معمایی و جنایی اش شناخته می شود.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
جالب بود. ولی آگاتا کریستی کتابهای بهتری هم داره.
در میان بقیه کتابهای آگاتا کریستی این کتاب معمولی بنظر میرسد اما بهرحال ارزش خواندم دارد و در این ژانر جز بهترینهاست