باریک بینانه و تکان دهنده.
یک داستان مسحورکننده ی دیگر از همینگوی.
کتابی سرگرم کننده.
وقتی هوا روشن تر شد، سرهنگ تصویر را دید. احتمالا با همان سرعتی که آدم های شهرنشین فرم هایی را که قبول ندارند می خوانند و امضا می کنند و به محض این که سر و کله ی چیزی پیدا می شود متوجه آن می شوند. به خودش گفت چشم دارم و شعور و همه چیز را زود می گیرم. آدم های خودم را هدایت می کنم تا آخر خط. حالا از دویست و پنجاه تای آن ها سه نفر زنده اند و مشغول گدایی در آن سر شهر.
به تصویر گفت این از شکسپیر است. قهرمانی که هنوز مدعی دارد. شاید یکی در مسابقه ای کوتاه خدمت او برسد، اما برایش احترام فراوانی قائل هستم. ببینم دختر شاه لیر شکسپیر را خواندی؟ جناب جین تونی خوانده که خودش قهرمان جهان است. من هم خوانده ام. سربازها هم خیلی به جناب شکسپیر علاقه دارند، هرچند گاهی غیرممکن به نظر می آید.
لازم نیست دفاع کنی. فقط بگیر بخواب و کارت نباشد. فایده ندارد. دفاع من و تو به لعنت خدا نمی ارزد. اما کی می تواند به تو بگوید بروی و خودت را آویزان کنی؟
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
دوستی های ادبی، روابطی جالب توجه و تأثیرگذار هستند.
در این مطلب به شکل مختصر با برخی از برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا» آشنا می شویم
کتاب تحسین شدهی «زنگها برای که به صدا در میآیند» رمانی است از ارنست همینگوی نویسندهی نامدار و برجستهی آمریکایی که آوازهی او و آثارش تمام مرزها را در سراسر جهان در هم نوردیده است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
نثر همینگوی را می توان در میان پراحساس ترین و لطیف ترین متون ادبی در نظر گرفت که با قدرتی کم نظیر، مخاطب را کاملاً به دنیا و حال و هوای شخصیت های داستان هایش منتقل می کند.
سوادتون رو ببرید بالا امرایی مترجم خوبیه 👍
ترجمه فوق العاده بد آقای امرایی، استفاده مکرر از کلماتی که توی هیچ فرهنگ لغتی پیدا نمیشه
کلا آقای امرایی مترجم خوبی نیستن مثل نجف دریابندری اسم در کرده فقط
کتابی زیبا و شعرگونه
مان «آن سوی رودخانه، زیر درختان» نیز دارای همان مضامین اصلی آثار همینگوی است یعنی اندیشهی مرگ محتوم، تسلط مردانه بر خود، کوشش مداوم برای رویارویی با سرنوشت و برخورداری از زمان حال. همینگوی جایی گفته است که کار نویسنده معماری است نه دکوراسیون داخلی. خواننده با خواندن دو رمان مذکور با معماری ارزشمند همینگوی آشنا میشود
من هنوز کامل این کتاب رو نخوندم،اما از خوندن بخشی از ین کتاب،متوجه شدم که کتابی بی نظیره. بیشتر برای اهل ادبه و کسایی که به خوبی با ادبیات اشنا هستند . به شما هم پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید. هر کتابی ارزش یک بار خوندن رو داره.